عیدیست مبارک که کس آن عید ندیدست
وز باد صبا هیچ کس آن بو نشنیدست
در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم
کین عید به بخت شه شه زاده سعیدست
ایام خزانست ولیک از نظر لطف
در باغ سعادات همه سبزه دمیدست
از گلبن امید برآمد گل دولت
ورنه به چنین فصل گل از باغ که چیدست
جویان هلال شب عیدند خلایق
خورشید درخشنده در این عید رسیدست
در عید صیامت طرب و خرمی اولیست
زیرا که قدوم شه شه زاده دو عیدست
آهوی تتاری که در او نافه چینست
بویی مگر از گلشن لطف تو شنیدست
تا سرو روان، قدّ تو را دید به بستان
از شرم چنان قامت رعنات خمیدست
زان روز که محروم ز الطاف عمیمم
خونم ز دل و دیده ی غمدیده چکیدست
از جان چو دعاگوی و ثناخوان به جهانم
از عین عنایت ز چه رو بنده بعیدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شاعر در این شعر به توصیف عیدی ویژه میپردازد که هیچکس مانند آن را تجربه نکرده است. او به نعمتها و خوشیهای این عید اشاره میکند و میگوید با اینکه زمان خزان است، اما در باغ سعادت، سبزهها به زیبایی روییدهاند. همچنین به امید و دولت اشاره میکند که از گلبن امید برخاسته است. او به شادی و طرب این عید به دلیل حضور شهریار (شه زاده سعید) اشاره میکند. در ادامه، شاعر از درد و غم خود میگوید که از فقدان لطف و محبت محبوبش رنج میبرد و دعا میکند که دوباره به الطاف او نائل شود. به طور کلی، شعر نشاندهنده ترکیبی از شادی و غم در بستر این عید است.
هوش مصنوعی: این عید خجستهای است که هیچکس نظیر آن را تا به حال ندیده و بویی که از باد صبا میآید، هیچکس تا کنون نشنیده است.
هوش مصنوعی: در دل من صدای نغمهای از عالم غیب شنیده میشود که میگوید این روز جشن، برای خوشبختی و سعادت فرزند پادشاهی خاص است.
هوش مصنوعی: روزگار خزان است، اما به لطف الهی در باغ سعادت همه جا سبز و خرم است.
هوش مصنوعی: از باغ امید، گل خوشبختی شکوفا شد، وگرنه در این فصل فصل گل، چه کسی از باغ چیده است؟
هوش مصنوعی: مردم به دنبال هلال ماه در شب عید هستند، در حالی که خورشید درخشان این عید فرارسیده است.
هوش مصنوعی: در روز عید فطر، شادمانی و خوشحالی اهمیت بیشتری پیدا میکند، چون ورود پادشاه به این مراسم، خود دو عید را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: یک آهو از سرزمین تاتار که در وجودش بوی خوشی مثل نسیم بهاری وجود دارد، شاید تنها از باغ محبت تو این عطر را استشمام کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که سرو بلند قد تو را در باغ دید، از شدت شرم، قامت زیبا و رعنای تو را خم کرد.
هوش مصنوعی: از آن روزی که از رحمتهای بیپایان خداوند محروم شدم، اشک و خونم از دل و چشم گریانم ریخته است.
هوش مصنوعی: وقتی از عمق جانم دعا و ستایش تو را میکنم، به نظر میرسد که به خاطر لطف و توجهی که به من داری، وجود من در این دنیا نباید دور از رحمت تو باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا او به همه ملک شهنشاه عمیدست
در ملک ورا هر که عمیدست عبیدست
دیدار همایونش فرخنده چو عیدست
با جود قریب آمد و از بخل بعیدست
خطّی است که بر عارض آن ماه تنیدست
یا دست فلک غالیه بر ماه کشیدست
یا رهگذر مورچگان است به گلبرک
یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
در جمله یکی خط بدیع استکه آن خط
[...]
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدهست
یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدهست
گر مدعیان نقش ببینند پری را
دانند که دیوانه چرا جامه دریدهست
آن کیست که پیرامن خورشید جمالش
[...]
زلف تو که طفلان هوس را شب عیدست
شامیست که آبستن صد صبح امیدست
تا رفته، باو نامه ننوشته فرستم
یعنی که زهجران توام دیده سفیدست
عاقل سر فرمان نکشد از خط ساغر
[...]
صبح است و بهار است و گل و نقل و نبید است
ساقی قد و شاهد می و نی ناله کشیدست
صبح از طرف مشرق و سرو از کنف جوی
وان سبزه ی خط زان لب دلجوی دمیدست
زاغ از قبل شاخ خزید ست بکنجی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.