گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا به کی درد غمت پنهان کنم

خانه دل را چنین ویران کنم

چون طبیب درد مایی پیشم آی

تا ز وصلت درد را درمان کنم

در سر کوی فراقت تا بکی

خویشتن را بی سر و سامان کنم

آخر از لطفت به فریادم برس

چند در کوی غمت افغان کنم

چند آخر در فراق روی تو

دیده های بخت را گریان کنم

گر بفرمایی که جان خواهم ز تو

آنچه فرمایی به جان من آن کنم

گر قبولت هست جانی از جهان

من به عید روی تو قربان کنم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

فخر دین یک التماسست از توام

روزها شد تا همی پنهان کنم

خرده اکنون در میان خواهم نهاد

بر تو و بر خویشتن آسان کنم

کبشکی داری اگر بخشی به من

[...]

عطار

شیخ گفتش هرچه گویی آن کنم

وآنچه فرمایی به جان فرمان کنم

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

هم به درد این درد را درمان کنم

هم به صبر این کار را آسان کنم

یا برآرم پای جان زین آب و گل

یا دل و جان وقف دلداران کنم

داغ پروانه ستم از شمع الست

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
جهان ملک خاتون

پیش رویش جان و دل قربان کنم

هرچه فرماید نگارم آن کنم

گر بگوید ترک جان کن در غمم

هجر جان در پیش دل آسان کنم

هر شب اندر بستر غمخوارگی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
قاسم انوار

جذبه ای،تا یک زمان طیران کنم

در هوای لامکان جولان کنم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه