درد ما را با غمت چون نیست درمان چون کنم
وین سر سرگشته ام را نیست سامان چون کنم
دل ضعیفست ای مسلمانان به فریادم رسید
چون ندارد طاقت آن بار هجران چون کنم
در امید صبح دیدارش به جان آمد دلم
وین شب هجران نمی آید به پایان چون کنم
در هوای کعبه وصلش تکاپویی زدم
چون نمی بیند دلم حدّ بیابان چون کنم
من به عید روی چون خورشید تابانش بگو
این محقّر جان به پیش دوست قربان چون کنم
دیدن دیدار رویت نازنینا مشکلست
بار هجران رخت را بر خود آسان چون کنم
دوستان گویند طوفی در چمن کردن خوشست
با قد یارم نظر بر سرو بستان چون کنم
ای صبا حال دلم با بلبل بستان بگو
با رخ همچون گلش میل گلستان چون کنم
جان ز ما درخواست آن نور دو دیده در جهان
من دریغ از جان شیرین رای جانان چون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و غم ناشی از دوری محبوب میپردازد. او از بیسامانی و بحران وجودی خود سخن میگوید و بیان میکند که دلش طاقت بار سنگین جدایی را ندارد. امید به دیدار محبوب، دلش را زنده نگهداشته است، اما شبهای هجران همچنان طولانی به نظر میرسند. شاعر از longing و حسرت برای وصال معشوق سخن میگوید و خواهان ملاقات با اوست. او به آثار محبوبش در دل سبز و باغها اشاره کرده و در نهایت حس ناب خود را در برابر جانان ابراز میکند و از عشق و فراق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از غمت دارم، هیچ درمانی برایش وجود ندارد. نمیدانم چگونه باید به کمک این حال آشفته و سرگردان خود بیایم، چون هیچ راهی برای سامان دادن به آن ندارم.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، دل من ضعیف و ناتوان است و به کمک من نیاز دارد، زیرا دیگر تاب و توان تحمل سنگینی غم جدایی را ندارم. چگونه باید این وضعیت را مدیریت کنم؟
هوش مصنوعی: دلم به شدت در انتظار صبح دیدار اوست و این شب جدایی همچنان ادامه دارد. چگونه میتوانم این اوضاع را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: در هوای کعبه که به وصالش برسم، در خودم دوندگی و تلاشی را احساس میکنم. اما دلم در این مسیر نمیتواند دوری و بیپناهی را تحمل کند، بنابراین نمیدانم چه کار باید بکنم.
هوش مصنوعی: من به عید به زیبایی چون خورشید میگویم که چگونه میتوانم این جان کوچک و بیارزش را به خاطر دوستی قربانی کنم.
هوش مصنوعی: دیدن رویا و چهره تو، ای عزیزم، کار بسیار سختی است. چگونه میتوانم بار سنگین دوری تو را تحمل کنم و بر دوش خود آسان کنم؟
هوش مصنوعی: دوستان میگویند که گلابی در باغ چمن را زیبا میکند، اما من چگونه میتوانم به قد یارم نگاه کنم و همچنان به سرو باغ توجه داشته باشم؟
هوش مصنوعی: ای نسیم، حال دلم را به بلبل باغ بگو. با چهرهای مانند گل، اما من چطور میتوانم به باغ گلها بروم؟
هوش مصنوعی: دلم میخواهد که آن نوری که در دو چشم محبوبم میبینم، نصیبم شود. اما افسوس که جان شیرینم را فدای عشق او نمیتوانم بکنم. چگونه باید این کار را انجام دهم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم
هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم
چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.