گنجور

 
انوری

فخر دین یک التماسست از توام

روزها شد تا همی پنهان کنم

خرده اکنون در میان خواهم نهاد

بر تو و بر خویشتن آسان کنم

کبشکی داری اگر بخشی به من

خویشتن در پیش تو قربان کنم

شکرهای آن کنم وانگاه چه

تا به کی تا کائنا من کان کنم

ور بفرمایی که دندان برکشم

سهل باشد برکشم فرمان کنم

بر میانم گر معد نبود خلال

چوبکی یابم که در دندان کنم

لیک از این پس در میان دوستانت

بس مساوی کز برای آن کنم

چیزهایی گویمت حقا که سگ

نان نبوید نیز اگر بر نان کنم

 
 
 
عطار

شیخ گفتش هرچه گویی آن کنم

وآنچه فرمایی به جان فرمان کنم

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

هم به درد این درد را درمان کنم

هم به صبر این کار را آسان کنم

یا برآرم پای جان زین آب و گل

یا دل و جان وقف دلداران کنم

داغ پروانه ستم از شمع الست

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
جهان ملک خاتون

پیش رویش جان و دل قربان کنم

هرچه فرماید نگارم آن کنم

گر بگوید ترک جان کن در غمم

هجر جان در پیش دل آسان کنم

هر شب اندر بستر غمخوارگی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
قاسم انوار

جذبه ای،تا یک زمان طیران کنم

در هوای لامکان جولان کنم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه