میم سپاسی کجاست تا که نگوید
عارف بیچاره دادخواه ندارد
میم سپاسی اگر قدم نهد پیش
جیم اساسی دگر پناه ندارد
هر که نگوید که عارف آدم خوبی است
عامی محض است و اشتباه ندارد
روز قیامت شود به صورت خرچنگ
هر که ز عارف ادب نگاه ندارد
آینه باشد وجود حضرت عارف
غصّه چرا می خوری که آه ندارد
کیست در ایران که هرچه دارد از او نیست
یاوه چه گویی که مال و جاه ندارد
او مَلِکی باشد از ملایک عَرشی
هیچ ملک مرتع و سپاه ندارد
مولَوی او رَسَد ز عالم لاهوت
جامه مَدَر گر به سر کلاه ندارد
رو تو شبی در تاتر او که ببینی
هیچ شهی این قدر سپاه ندارد
آن همه کز بهر او زنند کِسان دست
آن همه مس زن خُسوف ماه ندارد
مجلس حالش ندیدهای که ببینی
هیچ کس این مایه دستگاه ندارد
آن قدر او را بود علاقه به ایران
هیچ حشیشی به خانقاه ندارد
تا که روان دیده اشک مام وطن را
خندۀ شیرین و قاه قاه ندارد
تهمت محض است بچّه بازیِ عارف
بنده قسم می خورم که باه ندارد
بهر تماشای خلقت است که گاهی
بچّه به گیر آورد که شاه ندارد
گاه به گاه او کند به روی نکو میل
کیست که این میل گاه گاه ندارد
عارف ما هر چه هست و نیست همین است
هیچ در او مکر وسوسه راه ندارد
با همه تندی و زود رنجی عارف
ربط به آن آب زیرِ کاه ندارد
آدم بی عیب کو؟ تو هیچ شنیدی
باغ که گُل دارد و گیاه ندارد
در دل من هیچ جز محبت او نیست
حیف که این مدعا گُواه ندارد
آه که من ره نیافتم به دل او
من چه کنم این خرابه راه ندارد
هر که سعایت کند میان من و او
هر که ببینم چو من رفاه ندارد
ساعی و نَمام روز خوب نبیند
چاه کن آسودگی ز چاه ندارد
بنده اگر چند شعر هرزه سرودم
این همه اَلغوث و یا الاه ندارد
در دو سه جا نامِ عارف آمده در شعر
وا اسفا وا مصیبتاه ندارد
مَردم اگر شعر خواه و شعر شناسند
ربط به این عبدِ روسیاه ندارد
من چه کنم شعرم از شفاه بیفتد
بنده تسلط که بر شِفاه ندارد
سیل روان عاقبت ز سیر بمانَد
شعر روان هیچ ایستگاه ندارد
میم سپاسی قسم به حضرت عباس
بنده در این ماجَرا گُناه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و ستایش عارف و ویژگیهای او میپردازد. شاعر به ناامیدی خود و فقدان محبت در زندگی اشاره میکند و بر این باور است که هیچکس به اندازه عارف در ایران ارزشمند نیست. او همچنین به تخریب تصویر عارف توسط دیگران و قضاوتهای نادرست اشاره میکند و تاکید دارد که عارف هرگز بدخواه نبوده و همواره به وطنش علاقهمند است. در نهایت، شاعر بیان میکند که او هرچند ایراداتی دارد، اما در دلش فقط محبت نسبت به عارف وجود دارد و از اینکه به دل عارف راهی نیافته دلگیر است.
هوش مصنوعی: میپرسد که میم سپاسی کجاست تا به عارف بیچاره بگوید که او کسی را برای حمایت و کمک ندارد.
هوش مصنوعی: اگر میم با قدرت و اعتماد به نفس قدمی به سوی جیم بردارد، دیگر جیم نمیتواند به هیچ پناهگاهی متوسل شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که عارف انسان خوبی است، در واقع او فردی ناآگاه و اشتباهکار است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسی که به عارفان احترام نگذارد و ادب را رعایت نکند، به شکل خرچنگ در خواهد آمد.
هوش مصنوعی: وجود حضرت عارف مانند آینهای است که نشاندهنده حقیقت است. پس چرا نگران و غمگین هستی، در حالی که هیچ چیزی نمیتواند او را تحت تأثیر قرار دهد؟
هوش مصنوعی: در ایران، کسی نیست که تمام داشتههایش از خودش باشد، پس چه چیزی میتوان گفت وقتی که کسی نه مال دارد و نه مقام؟
هوش مصنوعی: او مانند یک فرمانروا است که از میان فرشتگان آسمانی انتخاب شده است و هیچ فرمانروایی بر زمین و سپاهی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر انسان به مقام و فضیلتهای معنوی دست یابد، نباید به ظاهرسازی و تظاهر به شخصیتهای اجتماعی توجه کند. او باید به درون خود و عمق وجودش بپردازد، حتی اگر ظاهراً فاقد نشانههای مشخصی از اعتبار باشد.
هوش مصنوعی: اگر شبی به تئاتر او بروی و او را تماشا کنی، متوجه میشوی که هیچ پادشاهی اینقدر نیرو و سرباز در اختیار ندارد.
هوش مصنوعی: آنهایی که به خاطر او تلاش و زحمت میکشند، در واقع مانند مس هستند که ارزش و نورانیّت واقعی را ندارند و در برابر زیبایی و درخشش او، مانند کسوف ماه هستند.
هوش مصنوعی: در این مجلس، حال کسی را نمیتوانی ببینی که به این اندازه مقام و ویژگی داشته باشد.
هوش مصنوعی: او به ایران علاقهای بسیار دارد که هیچ چیز دیگری برایش اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که قلب و روح مردم سرزمین مادریاش غم و اندوه داشته باشد، نمیتواند شادی و خندهای واقعی و دلنشین را تجربه کند.
هوش مصنوعی: اینکه بگویند عارفان به بچه بازی مشغولند، کاملاً بیاساس است. من به این موضوع سوگند میخورم که چنین چیزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: برای دیدن زیباییهای آفرینش، گاهی پیش میآید که حتی یک کودک هم میتواند چیزی را بیابد که ارزشمندی آن به اندازه یک شاه است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات او به زیبایی تمایل نشان میدهد. چه کسی است که این تمایل را گاه گاه نداشته باشد؟
هوش مصنوعی: عارف ما تمام آنچه که هست و نیست را در خود دارد و در وجود او هیچ فریبی یا وسوسهای جایی ندارد.
هوش مصنوعی: عرفا با وجود اینکه ممکن است سختگیر و زود رنج باشند، ولی به مسائل جزیی و کم اهمیت توجهی نمیکنند.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال کسی را دیدهای که بدون عیب و نقص باشد؟ هیچکس نمیتواند پیدا کند. همانطور که هیچ باغی نمیتواند فقط گل داشته باشد و بدون گیاه باشد.
هوش مصنوعی: در دل من تنها عشق او وجود دارد، ولی افسوس که برای اثبات این ادعا هیچ شاهدی ندارم.
هوش مصنوعی: آه، چه کنم که نتوانستم به قلب او راه پیدا کنم؟ اینجا معدن خالیای است که هیچ راهای ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که بین من و او سخن چین باشد، من به او نگاهی میکنم و میبینم که او هم از آرامش برخوردار نیست.
هوش مصنوعی: کسی که زحمت میکشد و بیوقفه در تلاش است، هرگز روز خوبی را نخواهد دید. آدمی که در چاه کار میکند، آرامش و آسایش ندارد.
هوش مصنوعی: اگر من چند شعر بیمحتوا گفتهام، این به معنای این نیست که نیاز به کمک یا نجات از وضعیت خاصی دارم.
هوش مصنوعی: در چندین جا نام عارف در شعر ذکر شده، اما هیچ نشانی از اندوه و مصیبت در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر مردم به شعر و شاعری علاقهمند باشند و آن را بشناسند، ارتباطی به منِ حقیر و گناهکار ندارد.
هوش مصنوعی: من چه کنم که شعرم از لبانم خارج نشود، وقتی که من بر روی کلماتی که میگویم تسلطی ندارم؟
هوش مصنوعی: سیل در نهایت از حرکت نمیایستد و شعر هم هیچ توقفگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: من به حضرت عباس قسم میخورم که در این ماجرا من هیچ گناهی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تو کو جز دل سیاه ندارد
دل برد از مردم و نگاه ندارد
بی رخت ای آفتاب پرتو رویت
روز منست آن شبی که ماه ندارد
با همه ینبوع نور چشمه خورشید
[...]
آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد
جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد
جانِبِ دلها نگاه دار که سلطان
مُلک نگیرد اگر سپاه ندارد
عاشقِ خود گر کنی به جرمِ محبت
[...]
روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد
گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم
خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد
تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من
[...]
جز خم زلفت دلم پناه ندارد
جانب دلها چرا نگاه ندارد
کیست که از تاب آن دو سنبل مشکین
همچو بنفشه قد دوتاه ندارد
مردمی کن که پیش چشم سیاهت
[...]
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
زینت چتر قطیفه ماه ندارد
افسر خور شوکت کلاه ندارد
نی من تنها شدم ز شده پریشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.