جهان عشق نه میری نه سروری داند
همین بس است که آئین چاکری داند
نه هر که طوف بتی کرد و بست زناری
صنم پرستی و آداب کافری داند
هزار خیبر و صد گونه اژدر است اینجا
نه هر که نان جوین خورد حیدری داند
بچشم اهل نظر از سکندر افزون است
گداگری که مآل سکندری داند
به عشوه های جوانان ماه سیما چیست؟
در آبه حلقهٔ پیری که دلبری داند
فرنگ شیشه گری کرد و جام و مینا ریخت
به حیرتم که همین شیشه را پری داند
چه گویمت ز مسلمان نا مسلمانی
جز اینکه پور خلیل است و آزری داند
یکی به غمکدهٔ من گذر کن و بنگر
ستاره سوخته ئی کیمیا گری داند
بیا به مجلس اقبال و یک دو ساغر کش
اگرچه سر نتراشد قلندری داند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و جذابیتهای آن میپردازد و بیان میکند که عشق واقعی را تنها عدهای خاص درک میکنند. به طور کلی، شاعر میگوید که عشق و زیبایی فراتر از ظواهر است و شناخت عمیقتری میطلبد. آدمها ممکن است در جلوههای ظاهری و اعمال اجتماعی، به تعبیر خود، به عشق و حقیقت نزدیک شوند، اما در واقع تنها کسانی که حکمت و بینش دارند، میتوانند عشق واقعی و ارزشهای آن را بشناسند. شاعر به تمایز میان افراد و شرایط مختلف اشاره میکند و تأکید میکند که درک واقعی عشق و معنای زندگی به سادگی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، نه کسی از مرگ خبر دارد و نه از سلطنت. تنها چیزی که مهم است، این است که هنر خدمتگزاری را بشناسد و به آن پایبند باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ظاهر یک بت را بوسه میزند و زیورآلاتی به آن میآویزد، به معنای واقعی و عمیق عبادت و پرستش آن بت را نمیشناسد و نمیداند که چه اصول و آداب نادرستی را دنبال میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا، افراد زیادی وجود دارند که به نظر میرسد قوی و شجاع هستند، اما فقط کسانی که واقعاً با ویژگیهای واقعی شجاعت و قدرت آشنا هستند، میتوانند آنها را بشناسند. این به این معنی است که تنها خوردن نان و زندگی عادی نمیتواند نشاندهندهی شجاعت واقعی باشد.
هوش مصنوعی: به نظر اهل دانش، فردی که در فقر و گدایی زندگی میکند، از کسی که به مقام و قدرتی مانند سکندر دست یافته، برتر است؛ چرا که آن فقیر میداند که نتیجه و پایان کار سکندر چیست و حقیقت زندگی را میشناسد.
هوش مصنوعی: جوانان زیبا با جذبهها و نازهایشان چه ارزشی دارند؟ در حالی که پیران هم میتوانند دلربایی کنند و جذاب باشند در حلقهٔ زندگی.
هوش مصنوعی: فرنگیها صنعت شیشهگری را یاد گرفته و جام و مینا درست کردهاند، اما من در تعجبم که چگونه میتواند این شیشه را پری بشناسد.
هوش مصنوعی: چه بگویم از مسلمان و غیر مسلمان، جز اینکه او فرزند خلیل (ابراهیم) است و به فرهنگ و آداب متعلق به خود آشناست.
هوش مصنوعی: کسی به محفل غم من سری بزند و ببیند که من چقدر دردمند و باختهام و آیا کسی میتواند به من کمک کند؟
هوش مصنوعی: بیایید به جمع شادی و خوشی بیاییم و چند لیوان نوشیدنی بنوشیم. حتی اگر کسی سرش را نتراشد، میدانیم که او هم از جمع ماست و روح آزاد و هنری دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
[...]
چنین که چهره خوب تو دلبری داند
نه حسن حور و نه رخساره پری داند
به خاک پای تو کآب حیات ممکن نیست
که همچو لعل لبت روحپروری داند
ستمگری نه پریچهره مرا کارست
[...]
چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند
سواد زلف سیاهت ستمگری داند
ز لطف نرگس مستت نشان تواند داد
دلی که سحر مبین در مبصری داند
بصد روان لبت،ای ماهروی،دشنامی
[...]
پریوشی که به رخ رسم دلبری داند
سگ خودم شمرد و آدمیگری داند
نهان ز چشم کسان گفتمش به سوی من آی
به خنده گفت که این شیوه را پری داند
چو دم ز بندگی او زنم ز آتش غم
[...]
عجب! که رسم وفا هرگز آن پری داند
پری کجا روش آدمی گری داند؟
دلم بعشوه ربود اول و ندانستم
که آخر اینهمه شوخی و دلبری داند
بعاشقان ستم دوست عین مصلحتست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.