نور جمال روی تو در آفتاب نیست
بوی شکنج زلف تو در مشک ناب نیست
گل را بروی خوب تو نسبت نمیکنم
زان رو که گل چو روی تو سنبل نقاب نیست
گشتم خراب از غم عشق تو ای صنم
خود کیست آنکه از غم عشقت خراب نیست
هر شب مصاحبان ترا تا سحر دمی
از ناله های زار من امکان خواب نیست
ما مست و بیخود از لب میگون دلبریم
مستی اهل دل زنبیذ و شراب نیست
گویند هست دعوة مظلوم مستجاب
چونست اینکه دعوت من مستجاب نیست
ترک خطائی تو حسین از چه بیوفاست
ترک غمش بگیر که ترکش صواب نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید. شاعر از نور و زیبایی چهره معشوق میگوید که در آفتاب نمایان نیست و بوی زلف او نیز خاص و بینظیر است. او گل را به زیبایی معشوق نمیسنجد، زیرا زیبایی او فوقالعاده است. شاعر از غم و رنج عشق خود سخن میگوید و میپرسد کسی هست که از غم عشق خراب نشده باشد. او در شبها به یاد معشوق نمیتواند بخوابد و مستی و شوری که از عشق او دارد را توصیف میکند. در پایان، به دعای مظلوم اشاره میکند و از بیجواب ماندن دعای خود گله میکند، و همچنین از وفای معشوق و ترک خیانت او میسازد که رهایی از غمش برای او پسندیده نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی و شکوه چهرهی تو به اندازهی نور خورشید نیست و عطر خوش زلفهای تو به لطافت و خلوص مشک نیست.
هوش مصنوعی: من گل را به زیبایی تو تشبیه نمیکنم، زیرا گل همچون روی تو عطر و زیبایی خالصی ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، دلم به شدت خراب شده است، ای معشوقه. آیا فردی وجود دارد که از غم عشق تو ناراحت نباشد؟
هوش مصنوعی: هر شب دوستان تو تا سپیدهدم، به خاطر نالههای اندوهگین من، نمیتوانند بخوابند.
هوش مصنوعی: ما شیدا و سرخوش از لب میگون محبوب خود هستیم. این شیدایی و سرمستی که داریم، مربوط به عشق و حال اهل دل است و نه به خاطر شراب و نوشیدنی.
هوش مصنوعی: میگویند دعا و خواسته مظلوم به سرعت مستجاب میشود، پس چرا دعاهای من به نتیجه نمیرسد؟
هوش مصنوعی: حسین، چرا از خطای تو غفلت کنم؟ بهتر است غم او را کنار بگذاری، زیرا ترک این غم کار درستی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سروری که چون تو به رادی سحاب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
مهمان رسیدهاند تنی چندم این زمان
قومی که شان برفتن از اینجا شتاب نیست
داریم کودکی که چو روی و چو موی او
[...]
با نور و تاب فکرت تو آفتاب نیست
آن را نظیر رای تو خواندن صواب نیست
تو آفتاب دینی و در آفتاب چرخ
صد یک ز رای و فکرت تو نور و تاب نیست
از آفتاب جود تو ای آفتاب دین
[...]
احوال ناتوانی ایام خویشتن
در مجلس رفیع تو گفتن ثواب نیست
داریم دلبری که چو روی و چو موی او
گلبرگ نوشکفته و مشک بتاب نیست
در بند خواب او همه حیران بمانده ایم
[...]
بیدار شو، دلا، که جهان جای خواب نیست
ایمن درین خرابه نشستن صواب نیست
از خفتگان خواب چه پرسی که حال چیست؟
زان خواب خوش که هیچ کسی را جواب نیست
چون هیچ دوست نیست وفادار زیر خاک
[...]
در خانه تا قرابهٔ ما پر شراب نیست
ما را قرار و راحت و آرام و خواب نیست
در خلوتی که باده و ساقی و شاهد است
حاجت به چنگ و بربط و نای و رباب نیست
خوش کن به باده وقت حریفان که پیش ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.