گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حسین خوارزمی

ای در اقلیم معانی زده کوس شاهی

بنده امر و مطیع تو ز مه تا ماهی

هر که خاک ره تو تاج سر خود نکند

پیش ارباب معانی بود از بی راهی

هست افکار تو مشاطه ابکار غیوب

که ز اسرار سراپرده غیب آگاهی

خلق دنیا چو طفیلند و توئی حاصل کون

اهل معنی همه خیلند و تو شاهنشاهی

درع حکمت چو بپوشی و درآئی در صف

شیر در بیشه معنی کندت روباهی

آنقدر هست قبول تو در آن در که رسد

هر دم از حکم قضا آنچه تو در میخواهی

از همه فضل و عنایات الهی نه بس است

این سعادت که تو شایسته آن درگاهی

گر بدامان وصالت نرسد نیست عجب

دست امید حسین از جهة کوتاهی