جانها در آتشند که جانان همیرود
سیلاب خون ز دیدهٔ گریان همیرود
یعقوب را زیوسف خود دور میکنند
خاتم برون ز دست سلیمان همیرود
آدم وداع سایهٔ طوبی همیکند
خضر از کنار چشمه حیوان همیرود
صحرا و شهر فتنه و غوغای مردم است
تا خود چه داوریست که سلطان همیرود
دیدی که آدمی چه کشد در وداع جان
بر ما ز هجر یار دو چندان همیرود
دردا که گوهریست گرانمایه صحبتش
دشوار دست داده و آسان همیرود
این میکشد مرا که درین غصه یار نیز
پر آب کرده چشم و پریشان همیرود
امیدوار باش درین حال ای همام
کاین جور روزگار به پایان همیرود
در موسم بهار کند عاقبت رجوع
حسنی که در خزان زگلستان همیرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت از جدایی و درد ناشی از آن سخن میگوید. او توصیف میکند که جانها در آتش عشق سوزانند و اشکها همچون سیلاب میریزند. او به داستان یعقوب و یوسف اشاره میکند و از دوری آدم از سایه طوبی و خضر از چشمه حیوان سخن میگوید. شاعر بیان میکند که در جامعه، فتنه و غوغایی برپاست و از غم جدایی معشوق به شدت رنج میبرد. او به احساس گرانبهای دوستی اشاره میکند که به سختی به دست میآید. با وجود درد و غم، شاعر امیدوار است که روزگار به زودی تغییر خواهد کرد و در نهایت، زیبایی و خوشحالی به زندگی باز خواهد گشت.
هوش مصنوعی: جانها در عذاب و رنج هستند و عشق و محبوب مورد نظر از میان آنها میرود. اشک و خون از چشمان گریهکنان جاری است.
هوش مصنوعی: یعقوب از دیدن فرزندش یوسف جدا میشود و در این حال، انگشتری سلیمان نیز از دستش خارج میشود. به نوعی بیانگر جدایی و افسوس است که در آن دوری و از دست دادن عزیزان حس میشود.
هوش مصنوعی: آدم از کنار درختی خوشبو و سایهاش خداحافظی میکند و خضر نیز از کنار چشمهای که به آن زندگی میبخشد، میرود.
هوش مصنوعی: در این زمان، چه در دشت و چه در شهر، مردم در حالت شور و آشفتگی به سر میبرند و این ناپایداریها نشاندهندهی اوضاع نابسامان جامعه است. در چنین شرایطی، مشخص نیست که چه کسی باید عدالت را برقرار کند، زیرا حتی حکمرانان نیز در حال گذر از این بحران به سر میبرند.
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی که انسان در هنگام وداع و جدایی چه سختیهایی را تحمل میکند؟ دوری از معشوق، غم و اندوه او را دو برابر میکند.
هوش مصنوعی: آه، چقدر صحبت با او ارزشمند و گرانبهاست، ولی برقراری ارتباط با او دشوار است و این ارتباط به راحتی از دست میرود.
هوش مصنوعی: این موضوع مرا به شدت میآزارد که حتی محبوبم نیز از این غم ناراحت شده و چشمانش پر از اشک شده و دلش آشفته است.
هوش مصنوعی: امید داشته باش که این وضعیت سخت و ناخوشایند نیز به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، سرانجام زیبایی و خوبیای که در پاییز از گلستان رفته بود، بازمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن ترک شوخ بین که چه مستانه میرود
شهری اسیر کرده سوی خانه میرود
هر جانبی که جلوهکنان روی مینهد
با او هزار عاشق دیوانه میرود
جانم ز تن رمید به سودای خال او
[...]
صبح است و فیض گریه مستانه می رود
خون هوا زکیسه پیمانه می رود
یاران هزار داد شکایت کجا برم
ز این کهنه آشنا که چو بیگانه می رود
گل گل شکفته نام خدا دور چشم بد
[...]
زی بحر بیکرانه چه مستانه میرود
در خود یگانه از همه بیگانه میرود
زی بحر بیکرانه چه مستانه میرود
در خود یگانه از همه بیگانه میرود
زی بحر بیکرانه چه مستانه میرود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.