وداع چون تو نگاری نه کار آسان است
هلاک عاشق مسکین فراق جانان است
نگر مفارقت جان ز تن چگونه بود
به جان دوست که هجران هزار چندان است
ز وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم
اگر به جان بفروشی هنوز ارزان است
مجال دیدن رویت نماند چشمم را
که شکل مردمکش زیر اشک پنهان است
بگو که تا نشود کاروان روان امروز
که ز آب دیده اصحاب روز باران است
هنوز سرو روانم ز چشم ناشده دور
دل از تصور دوری چو بید لرزان است
بدان امید که بوسند نعل یکرانت
نهاده بر سر راه تو روی یاران است
ز هر طرف که نظر میکنم برابر تو
هزار سینه نالان و چشم گریان است
نظر به جانب زلف تو میکنم او نیز
برای خاطر این خستگان پریشان است
ز هم بریدن یاران به تیغ ناکامی
چو هست عادت گردون مرا چه تاوان است
تو میروی و همام از پی تو مینگرد
ز دل بریده امید و حدیث در جان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و رنج وداع عاشقی است که از معشوقش جدا میشود. شاعر به سختی فراق و تاثیر عمیق آن بر دل عاشق میپردازد و حالتی از غم و ناآرامی را توصیف میکند. او از دوری و یاد معشوق سخن میگوید و نگران لحظاتی است که دیگر نمیتواند چهرهی محبوبش را ببیند. شاعر از اشکها و دردهای دیگر عاشقان نیز سخن میگوید و از بیتابی و انتظار دربارهی دیدار دوبارهی یار یاد میکند. در نهایت، این شعر تصویری غمناک از جدایی و دلتنگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وداع با تو، ای خوشرو، کار سادهای نیست. جدایی از محبوب، عاشق بیچاره را به انهدام میکشاند.
هوش مصنوعی: نگر به جدایی جان از بدن چگونه است، در حالی که جدایی از دوست هزار بار سختتر و دردآورتر است.
هوش مصنوعی: قبل از این که از وصل و همراهی تو جدا شوم، اگر بتوانم نفسی از آن لحظه را بخواهم، حتی اگر با تمام جانم باید برای آن بپردازم، هنوز هم قیمت نازلی دارد.
هوش مصنوعی: چشمم دیگر فرصتی برای دیدن چهرهات ندارد، چرا که شکل مردمک چشمانت زیر اشکها پنهان شده است.
هوش مصنوعی: بگو تا امروز کاروان حرکت نکند، زیرا دلتنگی و اشک دوستان در این روز بارانی بر افکارشان سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: هنوز هم روح من از چشمان تو دور است و دل من از خیال دوری تو بیقرار و لرزان است، همچون بید.
هوش مصنوعی: بدان که به امید رسیدن به تو، یاران بر سر راهت نعل یکدست را بوسه میزنند.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنم، در مقابل تو صدها نفر هستند که دلشان شکسته و اشک میریزند.
هوش مصنوعی: به چهره زیبا و زلف تو نگاه میکنم، او نیز به خاطر دلهای خسته و آشفته ما توجه دارد.
هوش مصنوعی: قطع رابطه یاران به خاطر شکست و ناکامی، امری عادی در روزگار است. پس من چه مجازاتی باید بپردازم؟
هوش مصنوعی: تو میروی و کسی با دل شکسته از دور تو را تماشا میکند، او پر از امید و داستانهایی در دلش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سدید ملک ملک عارض خراسان است
صفی دولت و مخدوم اهل دیوان است
پناه دین خدای و معین شرع رسول
عمر که همچو علیّ و صدیق و عثمان است
لقب سدید و صفی یافته است زانکه دلش
[...]
مدبری ملکی بر جهان جهانبان است
که هر چه گوئی از او صد هزار چندان است
احد صفت صمدی لم یلد و لم یولد
که پیک «و» نامه او جبرئیل و قرآن است
مقدری که خداوندی کرسی و عرش است
[...]
چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است
چه گوهری تو که کمتر بهای تو جان است
جهان حسن تو داری به زیر خاتم زلف
تو راست معجزه و نام تو سلیمان است
از آن زمان که تو را نام شد به خیره کشی
[...]
هزار سختی اگر بر من آید آسان است
که دوستی و ارادت هزار چندان است
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گل است و ریحان است
اگر تو جور کنی جور نیست، تربیتست
[...]
مرا به دیدن تو اشتیاق چندان است
که تشنه را به بیابان ، به آب حیوان است
چنان به ذکر تو مشغول خاطرم شب و روز
که ورد نام تو بالای حرز ایمان است
مگر تو یوسف گم گشته ای و من یعقوب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.