مشتاب ساربان که مرا پای در گل است
در گردنم ز حلقه زلفش سلاسل است
تعجیل میکنی تو و پایم نمیرود
بیرون شدن ز منزل اصحاب مشکل است
شیرینی وصال چو بیتلخی فراق
کس را نصیب نیست ز دوران چه حاصل است
چون عاقبت ز صحبت یاران بریدنیست
پیوند با کسی نکند هر که عاقل است
روز وداع غرقة خونند عاشقان
وان کاو نظاره میکند از دور غافل است
ما را خیال دوست به فریاد میرسد
ور نه فراق صحبت او زهر قاتل است
هر جا که مینشینم و چندان که میروم
در گردنم دو دست خیالش حمایل است
از دیدة همام خیالش نمیرود
آنجا فراق نیست که پیوند با دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که به شدت تحت تأثیر محبت محبوبش قرار دارد و در عذاب فراق اوست. او با توصیف احساساتش میگوید که خروج از این وضعیت دردناک بسیار دشوار است و شیرینی عشق بدون تلخی جدایی ممکن نیست. همچنین، اشاره میکند که هر عاقل از پیوند با کسانی که عاقبت جدا خواهند شد دوری میکند. عشق و جدایی برای عاشقان بسیار دردناک است و خیالات مربوط به محبوب همیشه همراه اوست. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که یاد محبوبش هیچگاه از ذهنش دور نمیشود و این عشق او را درگیر میکند.
هوش مصنوعی: ساربان، نشتاب که من در گل و لای گیر کردهام؛ در گردنم زنجیرهایی است که از حلقه موهای او به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: تو hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast hast هست کرنے کے لیے اپنےங்களை جبکہ کہیں باہر نکلنے میں مشقت ہوتی ہے۔
هوش مصنوعی: شیرینی بودن در کنار محبوب، بدون تلخی جدایی به کسی نمیرسد. بنابراین از گذر زمان چه سودی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هر که خردمند باشد، به خاطر این که در پایان، دوستی با دوستان ممکن است به جدایی منجر شود، هیچگاه با کسی پیوند برقرار نمیکند.
هوش مصنوعی: در روز جدایی، عاشقانی که درد و رنج میکشند، دچار خونریزی و غم هستند، اما آن کسی که از دور به آنها نگاه میکند، بیخبر از حال و وضعیت آنهاست.
هوش مصنوعی: اندیشه و یاد دوست به کمک ما میآید، وگرنه دوری از صحبت او همچون زهر کشنده است.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم یا مینشینم، همیشه دلتنگی و یاد او مرا همراهی میکند و مثل دو دستی در گردنم قرار دارد.
هوش مصنوعی: همام معتقد است که در آنجا که ارتباط و پیوندی با دل وجود دارد، نمیتوان به جدایی و فراق فکر کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر گل مل آر خیز که وقت گل و مل است
گل عاشق مل است که مل قصه گل است
اکنون چرای آهو در دشت سنبل است
بر شاخ ها ز بلبل پیوسته غلغل است
ای سروری که قول تو چون وحی منزل است
کارت چون معجزات رسولان مُرسَل است
عالی دو آیت است علا و بها بهم
در شان دین و دولت تو هر دو منزل است
هر روز بر دوام دهد آفتاب نور
[...]
در پیش من ز بهر طرب کوزهٔ مل است
و این هردو دست کردهٔ آهل در آمل است
گاهی حدیث من ز غزلهای قمری است
گاهی سماع من ز نواهای بلبل است
گاهی ز بوی باده، در این دست عنبر است
[...]
لفظ الهی از ره اطلاق مشکل است
اینجا دگر نه معنی لاهوت حاصل است
هر کس که حال دینی و عقبی شناخت او
زین بس ملول حال بدان سخت مایل است
چیزیکه هست مرتبه اولش هلاک
ترسان بود ز آخر او کو نه غافل است
و آنچیز کآخرش بجز از مرگ هیچ نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.