آرزومندم ولیکن کو قدم
در فراقت شد وجودم کالعدم
نامه وقتی مینوشتم پیش دوست
آتش این نوبت همیسوزد قلم
ای دریغا خواب کاو هر شب مرا
با خیالت میرسانیدی به هم
نیست اکنون هیچ تدبیری جز آنک
بر زبان باد پیغامی دهم
و یک زمان ایمن نمیباشم ز تیر
تا برون آید کبوتر از حرم
وقت دوری یاد میکن بنده را
کز خداوندان شود پیدا کرم
گر جهنم را بود سوز فراق
وای بر اعضای کافر زان الم
زندگانی در حضور دوستان
مغتنم دارید یاران مغتنم
شد به پیغام از شما راضی همام
یا به بویی از نسیم صبحدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم
همچو آهن گشت و نداد ایچ خم
از صداع قیل و قال ایمن شدم
چاره دستان مستان چون کنم؟
هر که در اصلش بزرگی بوده است
آن ازو هرگز نگردد هیچ کم
پیل کو جز خدمت شاهی نکرد
چون ز آسیب فنا گردد عدم
زاستخوان او اگر پیلی کنی
[...]
لا فضل فی بلد فینا علی بلد
الا لمکة بیت الله والحرم
فانها فضلت من بین سائرها
بحرمة الدین والاسلام و القدم
سوزنی چون دید با عیسی به هم
بخیه با روی او فکندش لاجرم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.