زهی شمایل موزون و قد دلبندش
که هر که دید رخش گشت آرزومندش
گر او در آینه و آب ننگرد زین پس
کسی نشان ندهد در زمانه مانندش
در آن نفس که لبش در حدیث میآید
روان همیشود آب حیات از قندش
چو باغبان به قدش بنگرید هر سروی
که دید بر لب جویی ز بیخ برکندش
تو آن سعادت بند قباش میبینی
که هست با قد او سال و ماه پیوندش
به خون لعل چنان تشنهام که نتوان گفت
ز رشک آن که زند دست در کمربندش
دریغ دیده مسکین من که چشم حسود
ز روز وصل به شبهای دوری افکندش
کنون که چشم من از روی دوست دور افتاد
مگر به ماه کنم گاه گاه خرسندش
وگر همام نگیرد قرار پس تدبیر
بود مطالعه طلعت خداوندش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و دلنوازی محبوبی اشاره دارد که هر کسی با دیدن او آرزوها در دلش بهوجود میآید. شاعر از ویژگیهای خاصی مانند لبان شیرین و قد بلند محبوبش صحبت میکند و به حسرت و شور و شوق خود از دوری او اشاره دارد. او بهطرز غمانگیزی به حسادت و عذاب ناشی از جدایی میپردازد و به یادآوری لحظات شیرین وصال میپردازد. در پایان، شاعر از تلاش برای فراموش کردن محبوبش و جستجوی آرامش در تصویر او بر روی ماه سخن میرانَد.
هوش مصنوعی: چقدر زیبا و دلنشین است قامت و شخصیت محبوبش، که هر کسی که چهرهاش را ببیند، آرزویش را در دل میپروراند.
هوش مصنوعی: اگر او به آیینه و آب نگاه نکند، از این پس هیچکس در دنیا مانند او را به نمایش نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: در لحظهای که سخن او به زبان میآید، چنان گویی آب حیات از شیرینی کلماتی که بیان میکند، روان میشود.
هوش مصنوعی: باغبان وقتی هر درختی را که به قد خودش میبیند، در کنار جوی آب، از ریشه میکند.
هوش مصنوعی: تو خوشبختی و زیبایی را در دلبندت میبینی که قد و قامتش با مدت زمان سال و ماه در ارتباط است.
هوش مصنوعی: به قدری به عشق و زیبایی معشوق وابستهام که حتی نمیتوان توصیف کرد که چقدر حسادت میکنم به کسی که توانسته دستانش را به دور کمر او بپیچد.
هوش مصنوعی: متاسفانه، این انسان بیچاره که از حسد دیگران رنج میبرد، در روزی که به معشوقش نزدیک شده، به خاطر حسادت چشماش بر شبهای جدایی سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: اکنون که چشمم از دیدار دوست دور مانده، گاهی به ماه نگاه میکنم تا دلخوش شوم.
هوش مصنوعی: اگر همام (طبیعت) آرام نگیرد، پس باید با تدبیر و اندیشه به چهره الهیاش توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش
که تندباد اجل بیدریغ برکندش
به دوستی جهان بر که اعتماد کند؟
که شوخ دیده نظر با کسیست هر چندش
به لطف خویش خدایا روان او خوش دار
[...]
نگار مهوش ما را که نیست مانندش
چه بودی ار برسیدی به عهد پیوندش
هوای خاطر ما چون هوای کویش کرد
ز جان شد او به کمند دو زلف پابندش
به ریش سینه ز دلدار مرهمی جستم
[...]
روانه کن بر فرزند خود گلوبندش
خلاص کن ز الم قلب آرزومندش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.