گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو

ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟

نیست عرق ز تاب می، وقت صبوح بر رخت

ریخته شبنم سحر، بر گل آتشین فرو

چند بخشم بگذری، توسن ناز زیر ران

وه! که دمی نیامدی از سر خشم و کین فرو

چون تو بناز دست خود رقص کنان فشانده ای

ریخته صد هزار جان، عاشق از آستین فرو

بس که ز غصه خون من، جوش کنان، بسر رود

در تب اگر عرق کنم، خون چکد از جبین فرو

خورد هلالی از کفت سیلی رنج و آه و غم

بر سر کس نیامده، رحمتی این چنین فرو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode