گنجور

 
هلالی جغتایی

تا از فروغ روی تو گل کامیاب شد

چون صبح داغ سینه من آفتاب شد

از حسن نیم رنگ تو، ای ساقی بهار

نظاره سیر مست گل ماهتاب شد

چون کشتی شکسته، که از آب پر شود

ما را دل شکسته پر از خون ناب شد