ﭼﻮﻥ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺫﺍﺕ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﺪ
هم به کُنهِ صفات او نرسد
ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﺻﺎﻑ، ﻋﯿﻦ ﺫﺍﺕ ﺑﻮﺩ
گرچه مفهوم آن صفات بود
در حقیقت، صفت هویت اوست
مغز، معنی و هر چه بینی پوست
حد الحقیقت است خدا
اختلافات، باشد از اسما
هستیش هر چه هست ذات آن است
آنچه قدرت بود، حیات آن است
حکمت است آنچه قدرتش خوانی
بصر است آنچه سمع می دانی
وحدتش عالم است و هم معلوم
غیر باشد، صفات در مفهوم
عین واحد، ظهور ذات کند
به اثر جلوهٔ صفات کند
بنگر احکام دو جهانش را
پی نقد و صفات دانش را
پیش چشمی که عین انصاف است
مرجع حرف، نفی اوصاف است
نفی اوصاف می کنیم از ذات
به حصول نتایج و ثمرات
وصف، منفی ست پیش دیده وران
غایتش را کمال مثبت دان
خواه توصیف و خواه تنزیه است
منع تفصیل و ردّ تشبیه است
اختلاف تجلیات بود
که مآلش کمال ذات بود
این که اسماء فالق الاشیاست
لفظ بسیار، واحد المعناست
اختلافات گرچه مختلف است
جامعیت مقام مؤتلف است
گر کمال بها برون ز حد است
جلوهٔ ذات اکاملا احد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.