بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای قمری
خروشی ساز کن، با بلبل دستان زن ای قمری
به طوق بندگی، مخصوصی، از خیل گرفتاران
چه منّتهاست از جانان، تو را برگردن ای قمری
تو در آغوش سرو خویش و من، خالیست آغوشم
ببین مشکل بود کار تو، یا کار من ای قمری
چه می فهمی گریبان چاکی حسرت نصیبان را؟
که با معشوق داری جا، به یک پیراهن ای قمری
به چشمم هرکجا با سرو خود، همدوش می آیی
جگر پرگاله ها می ریزدم در دامن ای قمری
صبوحی بوی گل زد بر مشامم، نالهٔ گرمت
من شوریده را آتش زدی در خرمن ای قمری
مباد از ناله ات، مهر از لب فریاد بردارم
گریبان می درد صبر مرا این شیون ای قمری
جراحت دیده دلهای کباب سینه ریشان را
به وجد آورده ای، از نالهٔ شورافکن ای قمری
میان ما اسیران، این سبکباری غنیمت دان
که برگردن نداری، بار طوق آهن ای قمری
هوای ابر، خواهد نغمهٔ تر، ناله ای سرکن
نسیم آسا سبک سیر است، ابر بهمن ای قمری
حزین تا بلبل باغ است، رنگین ناله سامان کن
نه هرگوشی تواند نغمه را سنجیدن ای قمری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی و غم عشق اشاره دارد. شاعر از پرندهای به نام قمری میخواهد که با بلبل نغمهسرایی کند و به حال خویش بپردازد. او به دردناک بودن جدایی و حسرتش اشاره میکند و از قمری میخواهد که در غم عشق و مشکلات زندگی، همدلی کند. شاعر به پارادوکسهای عشق، زیبایی و سختیها پرداخته و احساسات عمیق خود را از طریق تمثیلها و تشبیهها بیان میکند. در نهایت، این شعر دعوت به همدلی و درک حال یکدیگر در میان عشقهای ناامید و دردناک است.
هوش مصنوعی: در باغ، حال سرو و گل خوب نیست و پژمرده شدهاند. ای قمری، با صدای خوش و زیبایت بخوان و با بلبل همنوا شو تا این افسردگی را برطرف کنی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی از بندگی و تسلیم در برابر معشوق اشاره میکند. به تصویر کشیده شده است که چگونه دوستی و وابستگی به محبوب، مانند طوقی بر گردن انسان است و این بندگی ویژه و خاص است. همچنین، شاعر از محبوب میخواهد که با وجود این وابستگی و احساسات عمیق، او را ترک نکند و در عشقش باقی بماند. در حقیقت، احساس عاطفی و تعلق خاطر به محبوب در این کلمات به خوبی نمایان است.
هوش مصنوعی: تو در آغوش درخت سرو خود هستی و من آغوشم خالی است. ببین چقدر سخت بود برای تو یا برای من که این وضعیت پیش آمده، ای قمر.
هوش مصنوعی: تو چه میدانی حال کسی را که به خاطر حسرتها و آرزوهایش، گریبانش را چاک کرده؟ او با معشوقش در فضای نزدیک است، در حالی که فقط یک پیراهن بر تن دارد.
هوش مصنوعی: هرجا که با قد و قامت زیبا و دلنشینت ظاهر میشوی، دل من چنان پر از عشق و شوق میشود که انگار جگرم در دامن میریزد، ای پرنده زیبا.
هوش مصنوعی: بوی گل صبحگاهی به مشامم رسید و نالهٔ گرم تو به دل من آتش شوری انداخت، ای قمری.
هوش مصنوعی: مباد که از صدای نالهات محبت من از لبانم برود، چون این گریه و زاری، صبر مرا به شدت آزرده کرده است ای قمری.
هوش مصنوعی: آسیب و درد دلهایی که در سینه هستند، باعث خوشحالی و شور و اشتیاق تو شده است، ای قمری دلگداز!
هوش مصنوعی: در میان ما که در قید و بند هستیم، این احساس آزادی و سبکی را غنیمت بشمار؛ زیرا تو به گردن خود بار سنگین و زنجیر را نمیگذاری، ای پرندهی غمگین.
هوش مصنوعی: فضای ابری، آواز غمگینی را میطلبد. بگذار نسیم با آرامش نالهای را سر دهد. ابر بهمن، مانند قمری زیبا و سبکدل است.
هوش مصنوعی: تا وقتی در باغ بلبل وجود دارد، با نواهای زیبا و رنگین خود آواز بخوان و به گوشها شادی ببخش، چرا که همه نمیتوانند زیبایی و ارزش این نغمهها را درک کنند. ای قمری، توجه کن که هر کسی توانایی سنجیدن و درک این نغمهها را ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به امید رهایی با تو حال خویش میگفتم
تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری
چنان در بند غم باید بخود بالیدن ای قمری
که چون نی هر دمت طوقی فتد در گردن ای قمری
زبان بستهای داریم و، درد ناله مشتاقی
دمی از جانب ما میتوان نالیدن ای قمری
مرا طوقیست در گردن، ز سرو نازک اندامی
[...]
ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ای قمری
فتاد آخر ترا هم حلقهای بر گردن ای قمری
مگر سرو مرا دیدی که از جوش تپیدنها
زبال و پر ترا صد پاره شد پیراهن ای قمری
سراپا مد آهی میشود هر سرو این گلشن
[...]
نه چون سرو است آزادی مرا زین گلشن ای قمری
که دارم چون تو طوق بندگی بر گردن ای قمری
کشد سرو از کفت چون سرو من گردامن ای قمری
ننالی چون به این زاری که مینالم من ای قمری
من و تو از دو سرو آتش به جان گردیدهایم اما
[...]
مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قمری
که بندی چون دل خودبینمت بر گردن ای قمری
به چوب از باغ سروت را نماید باغبان بیرون
خرامان سوی باغ آید اگر سرو من ای قمری
مگو درروزگار ار هست همچون سرو من کوکو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.