گنجور

 
حزین لاهیجی

بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای قمری

خروشی ساز کن، با بلبل دستان زن ای قمری

به طوق بندگی، مخصوصی، از خیل گرفتاران

چه منّتهاست از جانان، تو را برگردن ای قمری

تو در آغوش سرو خویش و من، خالیست آغوشم

ببین مشکل بود کار تو، یا کار من ای قمری

چه می فهمی گریبان چاکی حسرت نصیبان را؟

که با معشوق داری جا، به یک پیراهن ای قمری

به چشمم هرکجا با سرو خود، همدوش می آیی

جگر پرگاله ها می ریزدم در دامن ای قمری

صبوحی بوی گل زد بر مشامم، نالهٔ گرمت

من شوریده را آتش زدی در خرمن ای قمری

مباد از ناله ات، مهر از لب فریاد بردارم

گریبان می درد صبر مرا این شیون ای قمری

جراحت دیده دلهای کباب سینه ریشان را

به وجد آورده ای، از نالهٔ شورافکن ای قمری

میان ما اسیران، این سبکباری غنیمت دان

که برگردن نداری، بار طوق آهن ای قمری

هوای ابر، خواهد نغمهٔ تر، ناله ای سرکن

نسیم آسا سبک سیر است، ابر بهمن ای قمری

حزین تا بلبل باغ است، رنگین ناله سامان کن

نه هرگوشی تواند نغمه را سنجیدن ای قمری

 
 
 
صائب تبریزی

به امید رهایی با تو حال خویش می‌گفتم

تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

چنان در بند غم باید بخود بالیدن ای قمری

که چون نی هر دمت طوقی فتد در گردن ای قمری

زبان بسته‌ای داریم و، درد ناله مشتاقی

دمی از جانب ما میتوان نالیدن ای قمری

مرا طوقیست در گردن، ز سرو نازک اندامی

[...]

جویای تبریزی

ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ای قمری

فتاد آخر ترا هم حلقه‌ای بر گردن ای قمری

مگر سرو مرا دیدی که از جوش تپیدن‌ها

زبال و پر ترا صد پاره شد پیراهن ای قمری

سراپا مد آهی می‌شود هر سرو این گلشن

[...]

مشتاق اصفهانی

نه چون سرو است آزادی مرا زین گلشن ای قمری

که دارم چون تو طوق بندگی بر گردن ای قمری

کشد سرو از کفت چون سرو من گردامن ای قمری

ننالی چون به این زاری که می‌نالم من ای قمری

من و تو از دو سرو آتش به جان گردیده‌ایم اما

[...]

بلند اقبال

مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قمری

که بندی چون دل خودبینمت بر گردن ای قمری

به چوب از باغ سروت را نماید باغبان بیرون

خرامان سوی باغ آید اگر سرو من ای قمری

مگو درروزگار ار هست همچون سرو من کوکو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه