می چون سبو کشید، لب می پرست ما
در کارگاه سعی، نجنبید دست ما
ما کرده ایم دانه ی دل در زمین عشق
از آسیای چرخ نیاید شکست ما
امروز، زاهد از لب ما بوی می شنید
ای بی خبر ز بزم شراب الست ما
پا در زمین نشئه ی عشرت فشرده ایم
باشد چو تاک، میکده ها زیر دست ما
خمخانه ها تهی شد و ما تشنه لب حزین
می، شد کبابِ حوصله ی دیر مست ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
[...]
ما می پرست یار و جهان می پرست ما
مامست عشق و کون ومکان بوده مست ما
جنب وجودم از می توحید حق پرست
زاهد مکن بسنگ ملامت شکست ما
در ملک عشق منصب ما بین چو شد بلند
[...]
در زیر بار مهره گل نیست دست ما
ز اشک تاک سبحه کند می پرست ما
نه گوشه کلاه و نه زلف و نه توبه ایم
خوبان چه بسته اند کمر در شکست ما؟
از بس که دید رو، ز لب می پرست ما
ساغر برون نرفت چو نرگس ز دست ما
چون گل، حریف بستن دستار نیستیم
دستار بسته ای مگر افتد به دست ما
ما را چونی به بند تن خویش بسته اند
[...]
لبریزِ شکوه شد دل حسرتپرست ما
کو طرف دامنی که بیفتد به دست ما!
آزار ما روا نبود بیش ازین دگر
رنگ شکستهایم چه حاصل شکست ما!
دست دعا برای تو داریم بر سپهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.