گنجور

 
طغرای مشهدی

از بس که دید رو، ز لب می پرست ما

ساغر برون نرفت چو نرگس ز دست ما

چون گل، حریف بستن دستار نیستیم

دستار بسته ای مگر افتد به دست ما

ما را چونی به بند تن خویش بسته اند

طغرا مجوی واشدن از بند و بست ما

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode