شمارهٔ ۶۹۷
دو روزی کز قضا بایست با این کاروان باشم
مرا کم قیمتی نگذاشت بر طبعی گران باشم
به قید سخت رویانم، ملایم طینتی دارم
چو مغز از چرب و نرمی در شکنج استخوان باشم
در آب و گل نشاند از باغ جان، قدسی نهالم را
فلک می خواست چون گل دست فرسودِ خزان باشم
سر تسلیم و خاک عجز و آداب رضاجویی
اگر باید که دور از کوی آن آرام جان باشم
درین غربت به افسونهای مهر آشنارویان
اگر بندم دلی، از بی وفایان جهان باشم
نیندازم به فرش سنبل و گل، طرح آسایش
درین بستان سرا، هم مشرب آب روان باشم
نمی باشم زیان خواه کسی چون شمع در محفل
اگر باشم، زیان خویش و سود دیگران باشم
ز همراهان ندارم بار منّت یک سر سوزن
درین وادی چه افتاده ست،از خواری کشان باشم؟
دلم رنجد حزین ازگفتگوی صورت آرایان
اگر سنجد لب معنی، حدیثی ترجمان باشم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...