گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم
به گوش غنچه گستاخ است گلبانگ پریشانم
اثر در زلف لیلی می کند آشوب زنجیرم
نمک بر زخم مجنون می زند شور بیابانم
سفال چرخ را بخشد طراوت دود آه من
ز جوی شعله های سینه سیراب است ربحانم
ورق گردانی باد بهاران فیضها دارد
که هر دم با جنون تازه ای دست و گریبانم
جدایی دیده ام ای همنشین، حالم چه می پرسی؟
دماغ آشفته ام، خونین دلم، خاطر پریشانم
عجب نبود که مقبول مغان افتد نیاز من
درین دیر کهن دیری ست پیر یا صنم خوانم
لب شکرم که از فیض ستم دارم گل افشانی
گل زخمم که از سیرابی تیغ تو خندانم
نمک پروردهٔ زخم نمایان دل ریشم
به شور عشق افسون می دمد چاک گریبانم
حزین از نوش و نیش کفر و ایمانم چه می پرسی؟
به هر کیشی که فرماید محبّت بنده فرمانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احوالات عاشقانه شاعر است. شاعر از درد و اشتیاق خود به محبوب سخن میگوید و به زیباییهای عشق و مجنون بودن اشاره میکند. او احساسات عمیق و آشفتگی درونیاش را به تصویر میکشد و بیان میکند که باوجود جدایی و رنج، هنوز به محبت و زیبایی عشق معتقد است. شاعر همچنین به تضادهای عشق، از جمله شادی و غم، اشاره میکند و نشان میدهد که در هر شرایطی آماده است تا به عشق و محبت پاسخ دهد. به طور کلی، متن حاکی از احساسات شدید و پیچیده عاشقانه است.
هوش مصنوعی: باغ عشق و محبت را از دیرباز با صدای خوش بلبلان میشناسم و صدای ناهنجار من برای غنچههای بیادب آزاردهنده است.
هوش مصنوعی: زلفهای لیلی باعث ایجاد آشوب در دل من شده است. زنجیر من به مانند نمک بر زخم مجنون، درد و رنج بیشتری را افزوده و حالا در این بیابان تنهایم.
هوش مصنوعی: سفالگران با چرخیدن سفال، تازگی و زندهدلی را به کار خود میبخشند، اما دود و آه من همچون آبی است که شعلههای درونم را سیراب میکند. من در حال تجربهای عمیق و جانسوز هستم.
هوش مصنوعی: نسیم بهاری باعث تغییر و تحولی در زندگیام شده است و هر لحظه با احساس جدیدی درگیر هستم.
هوش مصنوعی: دور بودن و جدایی را تجربه کردهام، ای همراه عزیز، حال من را چه نیازی هست که بپرسی؟ روح و روانم در هم ریخته است، قلبم خونین و دردمند است و ذهنم بسیار پریشان و آشفته است.
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که درخواست من در این مکان قدیمی که سالهاست به دور از جوانی است، مورد پذیرش قرار گیرد، چه به خاطر مغان یا به خاطر محبوب من.
هوش مصنوعی: لبان من شکری را به نمایش میگذارند که از لطف و محبت تو به دست آمده است. با وجود زخمهایی که در قلب دارم، به خاطر عشق و زیبایی تو، همچنان سرزنده و شاداب هستم.
هوش مصنوعی: زخمی که به خاطر عشق بر دلم نشسته، حالا خود را نشان میدهد و در دل ناآرامم، شور و شوقی به وجود میآورد که باعث میشود گریبانم را بدرد.
هوش مصنوعی: از من دربارهٔ لذتها و دردهای کفر و ایمان نپرس؛ من به هر عقیدهای که محبت و عشق را بخواهد، اطاعت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
به بازی گفتمش روزی که دل بر کن کنون از من
[...]
ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم
نه روی هجر میبینم نه راه وصل میدانم
نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم
نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی
[...]
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
دخلت التیه بالبلوی و ذقت المن و السلوی
چهل سال است چون موسی به گرد این بیابانم
مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایبها
[...]
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نِه
[...]
مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه می مانم
ز خود بیگانه می دانند و هم من نیز می دانم
اگر با بت منم اینم وگر در کعبه بنشینم
نه مرد مذهب و دینم نه اهل کفر و ایمانم
چو در بت خانه افتادم ز دیگر خانه آزادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.