خراباتینژادم دلق شیادانهای دارم
صراحی در بغل، در آستین پیمانهای دارم
به ناقصفطرتان بخشیدهام دنیا و عقبا را
گدای کوی عشقم همت مردانهای دارم
ز جانان میگریزم، شور استغنا تماشا کن
به هجران میستیزم خوی بیباکانهای دارم
بود پیر خرابات از کرم دست مرا گیرد
اگر هشیارم اما لغزش مستانهای دارم
درین دیماه بیبرگی شوم همخانه با بلبل
که من هم انتظار بیوفا جانانهای دارم
زیاد نشئه حسن دلارام خون آغوشی
چو چشم خوشنگاهان در بغل پیمانهای دارم
حزین از سرگذشت دلکش خود پایکوبانم
زبان و گوش محو لذت افسانهای دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان حال و احوال خود میپردازد. او خود را از نسل خراباتیان میداند و دلقی شیادانه به همراه دارد. شاعر از عشق و دلدادگیاش سخن میگوید و به نوعی حسرت و longing را در این مسیر احساس میکند. او از کثرت عشق و زیبایی میگوید و به دنبال رسیدن به یک حالت روحانی و وجدانی است. همچنین، به موانع و چالشهایی که در این راه دارد اشاره میکند و به نوعی در جستجوی آرامش، زیبایی و حقیقت در زندگی است. در نهایت، او از زیباییهای عشق و زندگی لذت میبرد و با وجود سختیها، به ادامهی این مسیر میپردازد.
هوش مصنوعی: من از نسل آدمهای شرابنوش هستم و لباسهای رنگارنگی دارم، در یک دست شیشهای از شراب و در آستینم ظرفی برای نوشیدن دارم.
هوش مصنوعی: به افرادی که نقصهای فکری و روحی دارند، دنیا و آخرت را بخشیدهام. من به عنوان گدای کوی عشق، تلاش و اراده قوی دارم.
هوش مصنوعی: از محبوبم فرار میکنم، به تماشای شور و شوقی که در بینیازی دارم میپردازم. در جدایی، با شجاعت میجنگم و هیچ ابایی از این ندارم.
هوش مصنوعی: پیر خانهی خراب، به خاطر لطفش دست مرا میگیرد. اگرچه هشیار هستم، اما هنوز لحظاتی پیش میآید که دچار لغزش و بیخودی میشوم.
هوش مصنوعی: در این دیماه سرد و بیبرگی، من هم در کنار بلبل نشستهام، زیرا من نیز انتظاری عاشقانه و بیوفا دارم.
هوش مصنوعی: احساس سرمستی و شادی ناشی از زیبایی معشوقهام، به قدری زیاد است که مانند چشمان زیبا و دلانگیز دیگران، مرا به آغوشی گرم و شیرین میکشاند. من در کنار این خوشی، جامی پر از نوشیدنی دارم.
هوش مصنوعی: من از داستان جذاب زندگیام با شادی و خنکی قدم میزنم و دلم غرق لذتهای افسانهای شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
..............................
..............................انهای دارم
مخندید ای حریفان گر شمردم از شما خود را
نیم گر مست، باری گریه مستانهای دارم
ز چنگ من صبا زلفش نگیرد چون به آسانی؟
[...]
دلی سرگرم شوق از جلوه مستانهای دارم
ز شمع قامتی آتش بجان پروانهای دارم
خرابآباد عالم را منم آن جعد سرگشته
که هر روز آشیان در گوشه ویرانهای دارم
چه کوشم از پی روزی به من خواهد رسید آخر
[...]
چو بلبل از خس و خار چمن کاشانهای دارم
برای برق حسن گل عجایبخانهای دارم
نه در شهر است آرامش نه در صحراست تمکینش
نمیدانم چه سازم خاطر دیوانهای دارم
تو مشغولی به خویش ای زاهد و من فارغم از خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.