..............................
..............................انهای دارم
مخندید ای حریفان گر شمردم از شما خود را
نیم گر مست، باری گریه مستانهای دارم
ز چنگ من صبا زلفش نگیرد چون به آسانی؟
که من بسیار کم طالعتر از خود، شانهای دارم
سراغ عافیت میگیرم از هرکس که میبینم
تلاش آشنایی باز با بیگانهای دارم
به بزم دیگران تا کی چراغ انجمن باشی؟
شبی از در درآ ای شمع، من هم خانهای دارم
حریفان مست و مینا سرکش و ساقیست بیپروا
درین مجلس ز خونگرمان، همین پروانهای دارم
چرا افکندهاید از چشمم ای طفلان نمیدانم
به سنگم پرسشی، من هم دل دیوانهای دارم
به فرقم چون نگیرد طایر غم، آشیان قدسی؟
که در دامان خود از اشک، مشت دانهای دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی سرگرم شوق از جلوه مستانهای دارم
ز شمع قامتی آتش بجان پروانهای دارم
خرابآباد عالم را منم آن جعد سرگشته
که هر روز آشیان در گوشه ویرانهای دارم
چه کوشم از پی روزی به من خواهد رسید آخر
[...]
خراباتینژادم دلق شیادانهای دارم
صراحی در بغل، در آستین پیمانهای دارم
به ناقصفطرتان بخشیدهام دنیا و عقبا را
گدای کوی عشقم همت مردانهای دارم
ز جانان میگریزم، شور استغنا تماشا کن
[...]
چو بلبل از خس و خار چمن کاشانهای دارم
برای برق حسن گل عجایبخانهای دارم
نه در شهر است آرامش نه در صحراست تمکینش
نمیدانم چه سازم خاطر دیوانهای دارم
تو مشغولی به خویش ای زاهد و من فارغم از خود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.