پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خویش
جز پیش خود نیارم، هرگز فرو سر خویش
گر داغ سینهٔ خود خورشید را نمایم
گردون دون ننازد دیگر به اختر خویش
دهر آرمیدگان را از جای برنیارد
آب گهر بنازد بر موج لنگر خوبش
برده ست بو دماغم، از نشئه های داغم
هر کس کشیده ساغر از کاسهٔ سر خویش
از آمد آمدِ حسن، پوشید خط رخش را
گاهی نهان شود شاه، درگرد لشکر خوبش
صیاد من مگر خود آید به آشیانم
صد بار آزمودم کوتاهی پر خوبش
سیلاب گریهٔ من، زان کو نمی کشد پا
کرده ست سرخ رویم، اشک دلاور خویش
هرجا که پاگذاری، بر پارهٔ دل آید
از ناز اگر نمایی، گلگشت کشور خویش
رحمی به حال زارش، گر باشدت رفوکن
زخم دل حزین را با زخم خنجر خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در تصویرسازی احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر متمرکز است. شاعر از احساس خمیدگی و خستگی ناشی از بار سنگین غم و جوهر وجودش سخن میگوید و اشاره دارد که هیچکس را جز خود نمیتواند به پایین سرش بفرستد. او بیان میکند که اگر غوغای دلش را بر همه نشان دهد، دیگران نیز به خودشان نخواهند نازید. شاعر همچنین به دردهای سینهاش و از دستدادن زیباییهای زندگی اشاره میکند، در حالی که نمادهای عشق و زیبایی را در قالب "خود" و "دوست" به تصویر میکشد. در نهایت، او از زخمهای دل و نیاز به ترمیم آسیبها صحبت میکند، بهویژه در مواجهه با چالشهای عاطفی و جراحاتی که بر دلش نشستهاست. این شعر توصیفی از عشق، درد و تمنا برای آرامش و ترمیم است.
هوش مصنوعی: زمانی که به مشکل یا چالش بزرگی برمیخورم و احساس ضعف میکنم، نمیتوانم جز به خودم یا تواناییهایم تکیه کنم. هرگز اجازه نخواهم داد که به خاطر مشکلات سرم را پایین بیاورم.
هوش مصنوعی: اگر من درد و رنج دل خود را به خورشید نشان دهم، آسمان دیگر به ستارههای خود فخر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: دنیا خوابآلودان را از جای خود حرکت نمیدهد، بلکه آب صاف و گرانبهای دریا بر روی موج لنگر زیبای او میدرخشد.
هوش مصنوعی: عطر و بویی که در دماغم حس میکنم، ناشی از نشئههای داغی است که دارم. هر کسی که از ظرف وجود خودش نوشیده، تحت تأثیر همین حال و هوا قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از حضور مداوم حسن، گاهی چهره زیبا و خوشروی او پنهان میشود و شاه در میان سربازان زیبا و دلریز خود گم میشود.
هوش مصنوعی: ای صیاد، آیا خودت به آشیانهام نمیگویی؟ بارها امتحان کردهام که بال خوبت به من نرسد.
هوش مصنوعی: گریهٔ من به حدی است که اگر کسی نبیند، سرخ و شرمنده میشوم؛ این اشکهای قوی و شجاعانهام نشان از احساسات عمیقم دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که قدم میگذاری، با ناز و لطافت خود، میتوانی دل را به شوق بیاوری و فضای اطرافت را زیبا کنی.
هوش مصنوعی: اگر به حال کسی که دچار درد و رنج است رحم کنی، میتوانی زخمهای دلش را با زخمهای خودت خوب کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیرت وجه حالی من وجهک المنقش
شوشت حال قلبی من صد غک المشوش
ای قد و قامتت خوب وی زلف و عارضت خوش
آبی بر آتشم زن آبی بده چو اتش
مهلا فداک روح فالجسم فات عشقا
[...]
در عشق آتشینش آتش نخورده آتش
بیچهره خوش او در خوش هزار ناخوش
دل از تو شرحه شرحه بنشین کباب میخور
خون چون میست جوشان بنشین شراب میچش
گوشی کشد مرا می گوشی دگر کشد وی
[...]
در آتش محبت خود را بسوز خوش خوش
چون سوختی در آتش ، آتش بسوزد آتش
ای صورت جمالت بر لوح جان منقش
هستم ز فکر زلفت آشفته و مشوش
تابنده همچو رویت، دلجوی همچو قدت
ماهی که دید روشن؟ سروی که دید سرکش؟
گفتم ز چین زلفت دل را نگاه دارم
[...]
آمد ز خانه بیرون در بر قبای زرکش
بر زر کشیده خفتان شاهانه بسته ترکش
سرو از قبا گران بار گل از هوا عرق ریز
رنگ از حیا دگرگون زلف از صبا مشوش
در سر هوای جولان بر لب نشان باده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.