گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

می کند دل در خم زلف تو زاری بیشتر

شب چو شد، بیمار دارد بی قراری بیشتر

گرچه به می گردد از پرهیز، هر دردی که هست

درد دین را می کند پرهیزگاری بیشتر

ابر دریا دل کند گل در گریبان خار را

ای خوش آن چشمی که دارد ذوق زاری بیشتر

ناز را عاشق نوازی هاست در خورد نیاز

هرکه را عجز است بیش، امّیدواری بیشتر

نقش شیطان سیرتش را سر نمی آید فرود

می کشد عزّت طلب، هر چند خواری بیشتر

هرکجا پستی ست افزون کشتزار خاک را

می کند دهقان رحمت آبیاری بیشتر

دور خط مستی فزای حسن خوبان شد حزین

می شود در نوبهاران، میگساری بیشتر

 
 
 
صائب تبریزی

می شود مغلوب، خصم از بردباری بیشتر

تیغ لنگر دار دارد زخم کاری بیشتر

هرکه راچون شانه دردل زخم کاری بیشتر

می کند زلف سخن راشانه کاری بیشتر

بر کم وبیش محبت بیقراری شاهدست

[...]

فیاض لاهیجی

از نسیم خط دلم را بیقراری بیش‌تر

شورش دیوانه از باد بهاری بیش‌تر

دوش کز هر شب قرارش با تغافل بیش بود

بود ما را هم زهر شب بیقراری بیش‌تر

از غضب هر چند نازش بار بر دل می‌نهاد

[...]

واعظ قزوینی

میشود زین بندگیها، شرمساری بیشتر

زان بتقصیرم بود، امیدواری بیشتر

کوچکان را مینماید در نظر دولت بزرگ

هست میدان نگین وقت سواری بیشتر

از سفر کردن شود کس دلنشین عالمی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه