شمارهٔ ۳۹۷
طرب یعقوب من در گوشهٔ بیت الحزن دارد
چمن در آستین چشمم، ز بوی پیرهن دارد
کسی کآشفته حال جلوه هر جایی او شد
نیاز بلبلان با نازنینان چمن دارد
صدف در پاس گوهر، بسته می دارد دهان خود
لب خاموش من حرفی از آن شیرین سخن دارد
توان دانست حال شب نشینان وصالش را
ز آه آتش آلودی که شمع انجمن دارد
به خواب مرگ هم از دست دل یک دم نیاسایم
کف بی طاقت من کار با جیب کفن دارد
غزال شیرگیر نرگس مستش به استغنا
نگاهی با سیه چشمان صحرای ختن دارد
به درمان دل پرخون من برآب زد نقشی
لب پیمانه پیغامی، به آن پیمان شکن دارد
سزدگر بیستون نازد به بازو، عشق ظالم را
کدامین لاله رنگین تر، ز خون کوهکن دارد؟
نمی آید حزین از دست من کار دل نازک
که این مینا می پر زوری از عشق کهن دارد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...