گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

ای سیل مرگ، بی تو دل تشنه آب شد

دیر آمدی و خانهٔ طاقت خراب شد

تفسیده تابه ای، شده بستر ز تب مرا

پهلو به هر طرف که نهادم کباب شد

آورده است رشتهٔ جان رو به کوتهی

از بس که صرف، درگره پیچ و تاب شد

مستم درین مرض، که ز یاد نگاه او

نشتر دوید تا به رگ من، شراب شد

بودم ز تنگی دل خود در قفس حزین

آخر ز چاک سینه، مرا فتح باب شد