گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

نالم به اثر گر غم او یار نباشد

گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد

بخرام به بالین من ای آینه سیما

دارم نفسی کآینه را بار نباشد

لب می مکم از چاشنی درد، ببینید

خون در دلم از لعل لب یار نباشد

از وادی غم می شنوم آه ضعیفی

ای اشک سراغی، دل بیمار نباشد؟

آن نخل وفا از بر من می رود امّا

روزی که مرا طاقت رفتار نباشد

خودداری یار از دل صدپارهٔ ما چیست؟

زخمی شدن از تیغ جفا عار نباشد

هر پاره حزین ، از جگرت درکف دردیست

بی درد، به حال تو گرفتار نباشد

 
 
 
سعدی

آن به که نظر باشد و گفتار نباشد

تا مدعی اندر پس دیوار نباشد

آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی

بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد

ای دوست برآور دری از خلق به رویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

کنجی که در او گنجش اغیار نباشد

کس از تو و بر تو ز کس آزار نباشد

رودی و سرودی و حریفی دو سه یکدل

باید که عدد بیشتر از چار نباشد

نردی و کتابی و شرابی و ربابی

[...]

ناصر بخارایی

هرکس که مقیم در خمّار نباشد

در مذهب ما عاقل و هشیار نباشد

گر علم یقین است تو را، عین یقین جو

کان طایفه را کبر به خروار نباشد

داری هوس صحبت او، ترک هوس گیر

[...]

جهان ملک خاتون

ما را به جهان جز غم تو یار نباشد

جز جستن وصل تو مرا کار نباشد

از گلشن وصل تو من خسته جگر را

در پای دلم جز اثر خار نباشد

چون سرو روان گر گذری پیش من آری

[...]

هلالی جغتایی

می خواهم و کنجی که به جز یار نباشد

من باشم و او باشد و اغیار نباشد

آنجا اثر رحمت جاوید توان یافت

کآنجا ز رقیبان تو آثار نباشد

هرجا که حبیب است به پهلوی رقیب است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه