گنجور

 
حزین لاهیجی

به خاطر چون خیال لعل آن رنگین عتاب آید

چو مستان از دهان خامه ام بوی شراب آید

دلی دارم که رنگ از پرتو مهتاب می بازد

چه خواهم کرد، اگر آن آتشین رو بی نقاب آید

حجاب عشق می بندد نظر، مجنون مسکین را

اگر لیلی، برون از پردهٔ شرم و حجاب آید

نمی گردد دل سرگشته ظرف کبریای تو

شکوه بحر،کی در خلوت تنگ حباب آید؟

ز شوخی لیلی ناز آفرین را می کند مجنون

اگر طرز نگاهت، چشم آهو را به خواب آید

ز جیبم صد بیابان خار خار بی خودی جوشد

به خوابم گر شبی آن شاخ گل مست و خراب آید

سمند ناز را یک لحظه ننمایی عنان داری

تو را گر موج خون بی گناهان تا رکاب آید

سیاهی می برد از نامه های ما گنهکاران

نمی آید ز دریا آنچه از چشم پرآب آید

درون لبریز داغ عشق آتش پاره ای دارم

حزین از دل اگر آهی کشم بوی کباب آید

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
قطران تبریزی

ببستان هر سحرگاهان نسیم مشکناب آید

دهان گل ز چشم ابر هر شب پر گلاب آید

گل اندر بوستان اکنون بدیگر آب و تاب آید

عقیقی روی و مشگین زلف و زنگاری نقاب آید

بنفشه چون دل عاشق کبود و پر ز تاب آید

[...]

سعدی

نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت

تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
سیدای نسفی

دم صبحی که در میخانه از بهر شراب آید

ز دلها بهر استقبال او بوی کباب آید

اگر در خواب آن شوخ انتظاری های من بیند

در آغوشم بغل واکرده با صد اضطراب آید

مسیحا گر کند بالین ز خشت آستان او

[...]

قصاب کاشانی

تو را دادند چشم و دست و پا هر یک دو، الّا دل

که چون لیلی است یک محمل تو را باید یکی باشد

بلند اقبال

در ودیوار دل از عشق جانان چون خراب آید

فضای دل هماندم پر زنور آفتاب آید

دلم ازآتش عشق پریروئی بود بریان

که چون ازدل کشم هوئی زمن بوی کباب آید

شبی در خواب دیدم می کنم با زلف اوبازی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه