اشکم از دیده به دنبال کسی میآید
ناله بر لب، پی فریادرسی میآید
آتشم گر زدهای، شمعصفت خندانم
شکر جور تو کنم، تا نفسی میآید
محمل ناز که در سینهٔ ما صحراییست؟
کز دل چاک صدای جرسی میآید
تهمتآلود، شود دامنش از غیرت عشق
هرکجا حسن، به دام هوسی میآید
سینهٔ چاک چه سازد به شکوه دل ما
فرّ سیمرغ کجا در قفسی میآید؟
خستگی مانع بیداد ستمکاران نیست
فتنه ز آن نرگس بیمار بسی میآید
تازه کردی روش حافظ شیراز، حزین
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دلشکستگی شاعر است. او از اشکها و نالههای خود به دنبال یاری و فریادرسی میگردد و به یاد عشق و شمعی که روشناییاش او را میسوزاند، درد و شوق خود را بازگو میکند. در این مسیر، او به زیباییها و جذابیتهای عشق اشاره میکند و به علاوه، تلخی خستگی ناشی از ظلم و ستم را نیز به تصویر میکشد. شاعر در انتها با اشاره به تغییراتی در روش خود، از تاثیرات عشق و زیباییهای آن در زندگیاش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اشکهایم به یاد کسی از چشمانم میریزند و صدای نالهام از دل، در جستجوی کمک و دلسوزی میآید.
هوش مصنوعی: اگر تو آتش به جان من زدهای، من مانند شمع با لبخندی محو به تو نگاه میکنم. هر جا که تو بخواهی، شکرگذارم خواهم بود تا زمانی که نفس در سینهام باقی است.
هوش مصنوعی: محمل ناز، یعني وسيلهٔ زيبایی و ناز، به ما میگوید که در دل ما یک صحرا وجود دارد. این صحرا صدای دلنشینی را به گوش میرساند، همانطور که صدای جرس از درز یک دل شکسته به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق به کسی شدت میگیرد، انسان در هر جایی که زیبایی ببیند، به خاطر محبت و غیرت خود، از اتهام و حسادت دوری میکند و میکوشد تا خود را در برابر وسوسهها حفظ کند.
هوش مصنوعی: دل شکسته ما چه کار میتواند بکند وقتی که فرّ و زیبایی سیمرغ در قفس جا ندارد؟
هوش مصنوعی: خستگی نمیتواند مانع ظلم و ستم آن ستمگران شود، چرا که فتنه و فساد ناشی از نرگس بیمار بسیار زیاد است.
هوش مصنوعی: حافظ شیراز بهطور تازهای در شعرش روح تازهای دمیده است. آدمی غمگین و حزین احساس میکند که از نفسهای خوش و مطبوع یکی رایحهای به مشامش میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
همین شعر » بیت ۷
تازه کردی روش حافظ شیراز، حزین
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خُرّم و بس
[...]
باز ازین راه صدای جرسی میآید
گویی از منزل معشوق کسی میآید
دم صبح از نفس باد صبا مُشکین شد
همدمی میرسد و همنفسی میآید
چشم بد دور ز شاخ شجر وادی طور
[...]
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که زانفاس خوشش بوی کسی می آید
دعوی عشق ز هر بوالهوسی میآید
دست بر سر زدن از هر مگسی میآید
اوست غواص که گوهر به کف آرد، ورنه
سِیْرِ این بحر ز هر خار و خسی میآید
از دل خسته من گر خبری میگیری
[...]
مژده ای دل که مسیحانفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زدهام فالی و فریادرسی میآید
کس ندانست که منزلگه آن دوست کجاست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.