گنجور

 
حزین لاهیجی

دل خوردن عشاق تو کار دگران نیست

این لقمه، به اندازه هر کام و دهان نیست

دل بیهده بستیم به نیرنگ بهاران

آن رنگ کدام است که در برگ خزان نیست؟

در دایره گردش افلاک ندیدیم

چشمی که به دنبال نگاهت نگران نیست

سرگرم سراغش، عبث اندیشه خورد تاب

آن موی کمر چون رگ جانم به میان نیست

عنقا نگرفته ست چو من گوشه عزلت

در وادی آوارگیم، نام و نشان نیست

گر کم سخن است آن دهن تنگ، معاف است

راه سخنی هیچ به آن غنچه دهان نیست

بسیار به دام و قفس افتاده گذارم

صیاد، به بی رحمیت ای دشمن جان نیست

مردم نه همین از اثر چشم تو مستند

آن شیوه کدام است که آشوب جهان نیست؟

شیرین من، از تلخ عتاب تو به شکرم

با لعل تو دل را شکرابی به میان نیست

یک رنگیت ای شوخ، چها کرد به جانم

این شیوه، کم از صحبت مهتاب و کتان نیست

با راست روان صحبت گردون نشود راست

بیش از نفسی، تیر در آغوش کمان نیست

سلطان که بود در پی آزار رعیّت

گرگی ست در افتاده درین گلّه، شبان نیست

در سینه حزین ، آه من سوخته پیداست

چون شمع که در پردهٔ فانوس نهان نیست

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست

در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست

بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر

هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست

سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند

[...]

قاسم انوار

از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست

جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست

در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار

آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست

زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر

[...]

عرفی

آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست

در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست

بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم

این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست

در روز جزا دست شهیدان محبت

[...]

کلیم

رفتن ز درت کار من دل نگران نیست

گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست

با تیر بلا چون هدفم روی گشاده

گر کوه شود درد غم عشق گران نیست

حال من بی برگ نوا را چه شناسد

[...]

صائب تبریزی

آن را که بود تیغ زبان بی لب نان نیست

روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست

محتاج به دریا نبود گوهر سیراب

در ملک قناعت دل و چشم نگران نیست

بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه