گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست

در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست

بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر

هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست

سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند

از بهر نگاری که چو او در دو جهان نیست

ما زنده بدوییم که جان می رود از ما

بر وی که به معشوقه زید منت آن نیست

مشنو سخن عاشقی از هرزه زبانان

کاین کار دل است ای پسر و کار زبان نیست

گفتی که هم آغوش خیالم به چه سانی

خواب خوش مجنون به بر دوست نهان نیست

خسرو ز تو گر دل بستد صاحب حسنی

خوش باش که یوسف به یکی قلب گران نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قاسم انوار

از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست

جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست

در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار

آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست

زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر

[...]

عرفی

آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست

در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست

بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم

این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست

در روز جزا دست شهیدان محبت

[...]

کلیم

رفتن ز درت کار من دل نگران نیست

گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست

با تیر بلا چون هدفم روی گشاده

گر کوه شود درد غم عشق گران نیست

حال من بی برگ نوا را چه شناسد

[...]

صائب تبریزی

آن را که بود تیغ زبان بی لب نان نیست

روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست

محتاج به دریا نبود گوهر سیراب

در ملک قناعت دل و چشم نگران نیست

بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قصاب کاشانی

مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست

چون عکس در آیینه نهان است و نهان نیست

با خلق جهان چشم سیه‌مست تو گویا است

این طرفه که با جمله زبان است و زبان نیست

فریاد که سررشته آشوب دو عالم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه