گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

از داغ او سرم به گریبان آتش است

رگ در تنم چو شمع، رگ جان آتش است

پرورده در حمایت خود، شمع طور را

داغ دلم که چتر سلیمان آتش است

آویزهء کنار و بر طفل اشک باد

لخت دلم، که لعل بدخشان آتش است

خوش باش ای سپند ولی می توان گشود

داربم سینه ای که بیابان آتش است

در عشق نیست غیر دل بی قرار من

پروانه ای که دست وگریبان آتش است

گرد یتیمیش نبود جز غار دل

شکمکه گوهر جگرکان آتش است

در دست، صفحه را پر پروانه کن حزین

چون شمع، خامه ام گهرافشان آتش است

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

از لعل آتشین تو دل کان آتش است

زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است

بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار

کان روی تو نه روی گلستان آتش است

سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد

[...]

محتشم کاشانی

از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است

وین موجهای خون گل طوفان آتش است

آهم شرر فشان شده یاران حذر کنید

کاین آه در تراوش باران آتش است

اشگی که می‌رسد ز درونم به چشم تر

[...]

عرفی

تا روی دل فروز تو بستان آتش است

دل نغمه سنج گلستان آتش است

یارب چه آتشی تو که چندین هزار داغ

از شعله ی جمال تو در جان آتش است

گر مست حیرتیم ز روی تو دور نیست

[...]

میرداماد

اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است

دریای شعله مایه باران آتش است

هر دم به جانبی ز دلم شعله سر زند

یاران در این خرابه مگر کان آتش است

شب هر نفس که بی تو کشیدم چنان نمود

[...]

قدسی مشهدی

داغ دلم گلی ز گلستان آتش است

شور محبتم نمک خوان آتش است

هان ای فرشته بر سر خاک شهید عشق

ننهی قدم دلیر، که طوفان آتش است

منعم مکن ز ناله که این خون گرفته دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه