گنجور

 
حزین لاهیجی

مکش چون دورگردون بر رخم داغ جدایی را

چو من پروانه ای باید چراغ آشنایی را

تهیدستیم ساقی، همّتی در کار می باید

ز برق باده روشن ساز، شام بی نوایی را

خطر اندیشه باریک بینان درکمین دارد

خطا هرگز نمی تابد عنان، تیر هوایی را

رسانم حرمت میخانه تا جاییکه تعظیمش

به خاک پای خم مالد، جبین پارسایی را

به یاد قامت او گر چنین بالد حزین آهم

فرامش می کند شمشاد، رسم خودنمایی را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode