خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود
بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد
از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم
صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش
پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم
چون بهر مکافات و سزای عمل خویش
بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم
بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت
بنویس که خان احمد دون شد به جهنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خان احمد دون به خاطر ستمگریها و ظلمهایش به مردم، عذاب و رنج بیپایانی رساند. ظلم او باعث شد که بسیاری از دلها آتش گرفته و چشمان مردم آبغ noodle شود. این ستمگری به حدی رسید که مردم نزدیک به نابودی بودند. اما سرانجام، او به ذلت کشته شد و مردم از این واقعه شاد شدند و غمهایشان کاهش یافت. مطمئناً این سرنوشت به خاطر رفتارهای ناپسندش به وقوع پیوست و او به جهنم رفت. پیر خردمند نیز به نویسنده گفت که تاریخ این وقایع را ثبت کند.
هوش مصنوعی: خان احمد، تو که با ستم و ظلم مداوم بر مردم، همیشه درد و رنج و ناراحتی آوردهای.
هوش مصنوعی: آن آشوب جهانی که به خاطر ظلم و ستمش، دلها را پر از آتش کرده و چشمها را پر از اشک.
هوش مصنوعی: نزدیک بود که به خاطر فتنه و آشوب او، همه چیز از هم بپاشد و نظم عالم به هم بریزد.
هوش مصنوعی: بسیار سپاسگزارم که او از دشمنی به قتل رسید و این باعث شد دل مردم پر از شادی و بیغم شود.
هوش مصنوعی: زمانی که شخص به خاطر اعمال خود با عذاب و مجازات روبرو میشود، به سمت دنیای دیگری (سقر) حرکت میکند و از این جهان میرود.
هوش مصنوعی: داشتهها و تجربیاتم را جمعآوری کرده بودم، که آن پیر دانا به من گفت: بنویس که خان احمد، شخصی بیارزش و پستی، به جهنم رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز
آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم
سالار خراسان ملک عالم عادل
[...]
جشن سده و سال نو و ماه محرم
فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود
کاین نام بدین معنی او راست مسلم
از دیدن او چشم جهان گردد روشن
[...]
تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم
تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم
تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی
بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم
آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم
تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم
ای بار خدایی که تو را یار نباشد
[...]
ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم
ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم
پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو
فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم
چون نور تو از جوهر آدم بنمودند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.