گنجور

 
هاتف اصفهانی

شکرلله که جهان را ز قدوم

زیب نو داد محمد کاظم

روشن از مقدم خود گیتی را

ساخت چون زاد محمد کاظم

از رخ خود همهٔ یاران را

کرد دلشاد محمد کاظم

طعن‌ها از قد چون سرو روان

زد به شمشاد محمد کاظم

خلق و خویش همه چون آمد خوب

بد مبیناد محمد کاظم

هاتف از شوق چو در باغ جهان

گان بنهاد محمد کاظم

بهر تاریخ رقم زد: به جهان

جاودان باد محمد کاظم