مجتبی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۳:
همان نفط اندازی صحیح است. و منظور آتش بازی با به دهان انداختن مادة اتش زا و دمیدن در آتش است. به او می گوید که تو که خانه ات از نی است، این آتش بازی ممکن است خانه ات را خراب کند و باید سرگرمی یآ شغل خود را عوض کنی. در اینجا لفظ اندازی معنی نمی دهد هرچند که اصلاً واژة لفظ اندازی کلاً غلط است.
ق. مصلح در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹:
درود بر شما!
بیت یازدهم قصیدۀ شماره 29 :
«وز خس و از خار به بیگار گاو
روغن و پینو کنی و دوغ و ماست.»
در لغتنامۀ دهخدا، چنین آمده است:
«وز خس از خار به بیگاه و گاه
روغن و پینو کنی و دوغ و ماست.»
به نظر من متن گنجور درست است. و از نگاه معنا متن گنجور قرین بر مراد است.
به تمنای پیروزی بیشتر تان! دکتور ق. مصلح
علی مرادی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
برای جناب نهاوندی:
درجدائی همیشه امید و شوق وصل هست و سعدی میخواد بگه تازه وقتی به یار میرسی هم با جور بیوفائی یار مواجه میشی اما سعدی ترجیح میده در کنار یار باشه و جور یار بکشه چون طاقت دوری یار و در اشتیاق وصال موندن رو نداره.
محسن در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:
به نسخه چاپی نگاه نکردم، ولی قاعدتا انتهای بیت آخر باید بین «می» و «نچشید» فاصله باشه. این طور نیست؟
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
محمد در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
ه نظر من حرف اصلی غزل در بیت چهارم نهفته است که گریز زیبایی است به حادثه کربلا. هم از این جهت که یاران امام حسین را رندان تشنه لب نامیده و هم از آن جهت که دلیل آب ندادن به آنها عدم وجود ولی شناس معرفی شده است. ولی شناسان کسانی بودند که توسط معاویه کشته یا تبعید شدند. این نشان می دهد که که حافظ هم نگاه دقیقی به موضوع عاشورا دارد. حتی اشاره به دیدن سرهای بریده که بدون جرم و جنایت کشته شده اند نیز اشاره تامی است بر اینکه این رندان در راه عشق به خداوند سبحان در این راه کشته شده اند.
رسته در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
خرقهٔ مردمک چشم
چقدر تفسیرهای دور و درازی از این بیت کردهاند و چه مقالاتی که در بارهٔ آن نوشتهاند ولی پیر ما میگفت که این بیت را سادهتر بخوانید، احتیاجی هم به تفسیر آیینهای فلان و بهمان صوفیانه نیست. بیینید خرقه چیست و خرقه دار کیست؟ چه کسی آتش به خرقه می زند؟ این بیت را مثل این بخوانید : ماجرا کم کن و باز آ که مرا مردم چشم / همچو خرقه از سر خود به در آورد و به شکرانه بسوخت. مردم چشم من خرقه ای داشت. شخص من خرقهٔ مردمک چشم خودم هستم. چشم من به انتظار تو نشست و از این انتظار دائمی آتشی در این خانه زد که کاشانه بسوخت. زیبایی گفتار در این است که حتی پس از اینکه کاشانه و خرقه سوخت هنوز چشم به انتظار آمدن تو نشسته است. این همان است که در بیت اول آمده است با این تفاوت که در مصرع اول بیت اول محدودهٔ آتش در سینه است. در مصرع دوم آتش هنوز در سینه (خانهٔ دل) است و خود دل (کاشانه ) را سوخت ولی در بیت هفنم کل خرقه را می سوزاند. و آن چه میماند چشم انتظار است.
اگر هم دنبال تفسیرهای آیینی از خرقه سوزی می گردید بهتر است اول به خود حافظ مراجعه بکنید و راههای دور و درازی نروید، به نمونههای زیرین از خود حافظ دفت بکنید:
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
–
بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم
–
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمدهایم
–
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو
–
مکدر است دل، آتش به خرقه خواهم زد
–
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
–
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
–
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت
–
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
طاهره در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره:
این غزل از طاهره قره العین است
محمود در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۳:
در تصحیح احمد شاملو به جای کلمه موافقت مرافقت ضبط شده است
سروش در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:
مصرع آخر باید «دلیل صحت بیمار» باشد.
احمد در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸:
منظور جناب علامت سوال از هیئت کوپرنیکی، هیئت بطلمیوسی بوده.
حالا از داستان ذوالقرنین چه نتیجه ای گرفته میشه؟ ای ذوالقرنین اگر میخواهی عذاب کن اگر میخواهی ببخش، همینطور بی دلیل و بی حساب.
احمد در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:
اینهمه مطلب نوشتین درباره ی توجیه مرگ، مگر فقط مرگ مورد سواله؟
درد و رنج های یه کودک بیمار که ممکنه ماهها و سالها طول بکشه چه حکمتی داره؟
طوطی شکر خا در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها:
بیت 25 : این حمیرا لفظ تانیشست و جان
نام تانیثش نهند این تازیان
بدینصورت اصلاح شود :
این حمیرا لفظ تأنیث است و جان
نام تأنیث اَش تهند این تازیان
نرگس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۳ - در نصیحت و موعظه و تنبیه و خطاب قائم الولایه نمودن فرماید:
دفع این آتش مگر مهدی کند
خلق را خوش از نکو عهدی کند
در متن گنجور "نکو عهدی " را اشتباها نکو مهدی نوشته اید
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۳ - در نصیحت و موعظه و تنبیه و خطاب قائم الولایه نمودن فرماید:
دفع این آتش به آب رحمت است
هرکه را بینم خراب رحمت است
این درست است ولی دمت گنجور آمده:
هرکه را بینم خراب" از "رحمت است
لفظ " از " اضافه است
مریم در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹ - حراج عشق:
خیلی وقته که بااشعاراستادانس گرفتم . هرگرکهنه نمیشن مخصوصا این شعر
مریم در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹ - حراج عشق:
من این شعرو خیلی دوست دارم .
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
خوب هست که اونقدری احترام کنیم که مرتبه بالاتر از انسان را به هیچ بزرگواری ندهیم، تا از جمله اونهای نشویم که از حب زیاد هلاک نشویم. اصحاب بزرگوار اونقدر از خود گذریهای کردند که قابل وصف نیست، و خداوند مزدایشان را میدهد. و اینکه اون بزرگوارها را الگوی فرا راهی زندگی خود قرار دهیم، و زندگی ایشان را سر مشق خود بگردانیم جز خیر نکرده ایم.
الهام شرفی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
بنده هم با نظر آقای کرامتی مقدم موافقم
خیلی نکته جالبیه که شاعر خطاب به خودش گفته
ای پسر چند به کان دگرانت بینم و واقعا بهش میخوره
همچنین خطاب به اون دوستمون که اشاره به کتاب شاهدبازی دکتر شمیسا دارند این که هرکتابی که مولف آن معروف و سرشناس باشه دال بر درستی و صحت مطالبش نیست. دکتر شمیسا برطبق نظر خودش گفته که معشوق در این شعر پسر هستش و اینکه شاعر گفته یوسفی بود و...
نیز دال بر پسر نیست چون ما شخصیت زیبایی که معروف باشه در عین حال مونث باشه نداریم در اینجا یوسف مطلقا منظور زیبایی اون شخص هستش نه مذکر بودن.
ناشناس در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - گوهر اشک:
عشق
مجتبی در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۰: