گنجور

حاشیه‌ها

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲:

دراین بیت (4) مقوله وقف کردن به چشم میخورد وقف کردنی که علت و انگیزه ای جز دلدادگی ندارد و چه دلنشین و زیباست با تشکر از خانم سپیده که به تامل واداشتمان

علیرضا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

برق یا بارقه به معنی اولین لامع ازنورها که بر بنده هویدا میشود تا اورا به پروردگار نزدیک کند میفرمایدکارم به آنجا رسید که هر شب برق درخشان آه آتشین و هر صبح باد آه و ناله را هم صحبت خود کنم و. حقا که بی نظیر است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۴ - حکایت اندر معنی شکر منعم:

به عربی هم طبیب یعنی پزشک گروهی میگویند از طیب یعنی خوب است یعنی کسی که ادم را خوب می کند و گروهی می گویند از تب فارسی است یعنی کسی که علت تب می داند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۴ - حکایت اندر معنی شکر منعم:

پزشک را به فارسی درستبد هم می گفته اند و نیز به عبری روفه یعنی پزشک و نام مبارک رافاییل فرشته مقرب اللهی از روفه است او عهده دار شفای بیمار ان است به قولی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

ملیحه خانم زهی از بازنگاری شما

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲:

سپیده جان مولانا می فرماید خودت را فدای کسی کن که شایسته فدا شدن باشد تا مجبور نباشی هر روز دلت را برکنی و به بالاتری دل ببندی بسوی خاربن بیابان نرو که ان مناسب اشتران است و تو شایسته بزم خداوندی هستی و ان بیت 4 می گوید هرجا که موقع درد درمان میخواهی به همان جا حالا هم رو کن و دلت را به هر سو نگرا ( متمایل نکن) شعر دیگر با این مفهوم این است
منگر به هر گدایی که تو خاص از ان مایی. مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی. باز از مولانا است

علی کریمی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۹:

جایگاه
چادر بر سر کشید تا بن دامن
یعنی بکرم من این چه لاف محال است
بعد از بیت
گفتم چادر ز روی باز نگیری
بکر نه‌ای شرم داشتن چه خصال است
است
گفتم چادر ز روی باز نگیری
بکر نه‌ای شرم داشتن چه خصال است
چادر بر سر کشید تا بن دامن
یعنی بکرم من این چه لاف محال است
از پس بکران غیب چادر غیرت
بفکن خاقانیا که بر تو حلال است
سند از علامه دهخدا
پیوند به وبگاه بیرونی

ملیحه رجایی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

بیت 7 به این صورت هم در نسخ آمده که به نظرم زیباتر است :
رفتن به چه ماند؟ به خرامیدن طاووس
برگشتن و دیدن به چه ؟ آهوی رمیده

علی کریمی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامه‌ای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده:

بعد ما کاندر لگدکوب حموادث چند سال
حوادث به جای حموادث
بعد ما کاندر لگدکوب حوادث چند سال

علی کریمی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامه‌ای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده:

وز نفاق تیر و قصد ماه و کید مشتری

سپیده در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲:

خیلی غزل سختی هست ..مفهومش رو خوب نمیگیرم..به خصوص بیت 4 ...اگه کسی توضیح بده ممنون میشم...

سپیده در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

فتبترک الله احسن الخالقین
آفرین و صد آفرین بر حضرت مولانا...
و صدهزار آفرین بر چاووشی...مردی که یاد بزرگان را به روشنی زنده کرد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

پند به معنی راه و روش بوده است در اوستا و پانتی به معنی روشمند و اپانتی یعنی گمراه و path در انگلیسی باقی مانده همین پند است فند که هم معنی پند است در ترفند هست و در لری هنوز کاربرد دارداز فند فن ساخته شده است و معنی راه و روش و نیز راه پرده اواز میداده است و به عربی از این رو فنان یعنی هنر مند و ان فارسیست

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

بامداد از بام به معنی نور امده است وداد یعنی دادن پس برق لامع و بام نوعی هم معنایی میان شان است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

طره را شادروان دهخدا عربی دانسته اما در قاموسهای عربی هتا روی اینترنت هم پیدایش نکردم

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

خانم رجایی برای ترجمه بیت اخر سپاس زیرا شنیدهام تار سازها را پیش از امدن سیم و مفتول از ابریشم می ساخته اند

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:

استاد شجریان این غزل رو در یک محفل خصوصی در چهارگاه با سه تار استاد عبادی اجرا کرده اند که شنیدنش فوق العادست

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود:

سه پسر فریدون یکی سلم است که سیریم و یا سیروم و هروم نام داشت که بعد ها همان رومیان خوانده شدند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:

بیضه به معنی سفید هم فارسی است از پیسه درست شده است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:

بیضه واژه ای فارسی است زیرا در لغت ایرانویج ایرا یعنی آریایی و ویجه و یا بیجه همان بیضه است یعنی تخم و تومه و کلا یعنی جایگاه تخمه ایرانی

۱
۵۰۲۳
۵۰۲۴
۵۰۲۵
۵۰۲۶
۵۰۲۷
۵۵۳۸