آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم
گرد غریبان چمن خیزید تا جولان کنیم
امروز چون زنبورها پران شویم از گل به گل
تا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیم
آمد رسولی از چمن کاین طبل را پنهان مزن
ما طبل خانه عشق را از نعرهها ویران کنیم
بشنو سماع آسمان خیزید ای دیوانگان
جانم فدای عاشقان امروز جان افشان کنیم
زنجیرها را بردریم ما هر یکی آهنگریم
آهن گزان چون کلبتین آهنگ آتشدان کنیم
چون کوره آهنگران در آتش دل می دمیم
کآهن دلان را زین نفس مستعمل فرمان کنیم
آتش در این عالم زنیم وین چرخ را برهم زنیم
وین عقل پابرجای را چون خویش سرگردان کنیم
کوبیم ما بیپا و سر گه پای میدان گاه سر
ما کی به فرمان خودیم تا این کنیم و آن کنیم
نی نی چو چوگانیم ما در دست شه گردان شده
تا صد هزاران گوی را در پای شه غلطان کنیم
خامش کنیم و خامشی هم مایه دیوانگیست
این عقل باشد کآتشی در پنبه پنهان کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به استقبال بهار و زیباییهای آن میرود و از دوستانش میخواهد تا به بستان بروند و از چمنها لذت ببرند. او احساس شادی و طراوت را با نشاط زنبورها مقایسه میکند که از گلی به گل دیگر میروند و میخواهد تا عالم را سرشار از عشق و شور کند. شاعر همچنین به نیاز به رهایی از قید و بندها اشاره میکند و از عاشقان دعوت میکند تا با شور و شوق به تحقیق و خلاقیت بپردازند. او از قدرت آتش در دل و از تغییر و تحول در عالم سخن میگوید و در نهایت به زیبایی خاموشی و دیوانگی اشاره میکند که ممکن است عقل را به چالش بکشد. این شعر دعوتی به جشن عشق و آزادی است.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است، دوستان. بیایید به باغ برویم و از زیباییهای آن بهرهمند شویم. بیایید تا با شادمانی و نشاط در کنار هم لذت ببریم و به یاد غریبان در چمنها بگردیم.
هوش مصنوعی: امروز همانند زنبورها، باید از گلی به گل دیگر پرواز کنیم تا در خانهای پر از عسل، جهانی سرشار از آبادانی بسازیم.
هوش مصنوعی: پیامبری از باغ آمد و به ما گفت که این طبل را مخفی نگه دارید. ما به دنبال تخریب طبل عشق هستیم تا از سر و صداها و نعرهها رهایی یابیم.
هوش مصنوعی: به آسمان گوش دهید و از جایتان بلند شوید، ای دیوانگان! جانم فدای عاشقان است. امروز باید جانمان را به عشق و محبت نثار کنیم.
هوش مصنوعی: ما زنجیرها را میشکنیم، زیرا هر یک از ما مانند آهنگری هستیم. آهنگران سختکوشی که مانند سگها به سمت آتش میروند و میخواهند مشغول کار شوند.
هوش مصنوعی: ما همچون کورهی آهنگران که به دل آتش میدمد، دلهای خود را با نفس گرم و زندگیبخش خویش میسازیم و آهن دلهای خسته را به کار میگیریم.
هوش مصنوعی: در این دنیا شعلهای از عشق و شور برپا کنیم و این دور زندگی را به تلاطم واداریم و عقل ثابت و محکم را مانند خودمان به حالت گیجی و سردرگمی درآوریم.
هوش مصنوعی: ما بدون داشتن پا و سر، در مکانی که به ما مربوط میشود، تلاش میکنیم تا بدانیم چه زمانی به دست خود فرمان میدهیم و کارهایی که میخواهیم انجام دهیم.
هوش مصنوعی: ما مانند چوگان هستیم که در دست پادشاهی قرار داریم، تا بتوانیم صدها گوی را زیر پای او بیندازیم و او را سرگرم کنیم.
هوش مصنوعی: اگر سکوت کنیم، باید بدانیم که این سکوت خودش میتواند دیوانگی به بار آورد. این عقل ماست که مانند آتش، در زیر پنبهای پنهان شده و باید از آن مراقبت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
تا بخت در رو خفته را چون بخت سرو استان کنیم
همچون غریبان چمن بیپا روان گشته به فن
هم بسته پا هم گام زن عزم غریبستان کنیم
جانی که رست از خاکدان نامش روان آمد روان
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.