گنجور

حاشیه‌گذاری‌های جهن یزداد

جهن یزداد

پارسیدان و دوستدار زبان پارسی دری


جهن یزداد در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان:

چو بانگ خروس آمد از پاسگاه

جرس در گلو بست هارون شاه

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۲:

چون هلوی پوست کنده دلبر اماده را
 کارش اسانتر بود تمبان ز پا افتاده را

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۲:

ههههه
خوش نمی آید به گوشم جز حدیثِ کودکان
اصلاً اندر قلب تأثیریست حرفِ ساده را

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

جام می پیش اور و بنگر فروغ باده را
تا کنم از پرتوش روشن دل ازاده را

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰:


هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور
تا نوفتد ستور تو ناگه به جَر ولور
شور است آب او ننشاندت تشنگی
گر نیستی ستور مخور آب تلخ و شور

بیدار شو زخواب، سوی مردمی گرای
یکبارگی مخسپ همه  گاه بر ستور

گیتی ترا بسان  یکی بدخو اژدهاست
پرهیزدار و با دم این اژدها مشور



 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

فــؤادی وافــؤادی وافــؤادی
خُذا را یار مَهْروتان مبٰادی
مش از غم می‌تزم هَرْرُو و صَد بَار
فلایخشی من الیوم التَنادی
نَـه شو آرام و نَزْ روزِمْ قـَرارِن
اَز انکِمْ دَرْ غم هِجران نهٰادی
قَدِش سَرْونْ جه جی سَرْو رَوانِهِنْ
لَوِشْ قَنْدن جه جی قَنْدِ قَنٰادی
غَرِتْ جَنگن برم سُلحِی وَ وَاکُهْ
اَغَرْجه دُشمِنانْشان ‌ای نَشادی
تو گُفتَی قُطْبِ مسکِی وٰانُوٰازِمْ
بَسِت گُفْتِست و‌ ای زِزْ هم بِوَا دی

اغر چون مت نبوتن دل و ای ره
تز اول آن روی نهکو بوا دی

به پی ماچان غرامت بسپریمن
غرت یک وی روشتی از اما دی

غم این دل بواتت خورد ناچار
و غر نه او بنی آنچت نشادی

 

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷۱:

گفتگوی توبه می ریزد نمک در ساغرم
پنبه بردار از سر مینا و در گوشم گذار
از خمار می گرانی می کند سر بر تنم
تا سبک کردم سبوی باده بر دوشم گذار

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۴:

 

کجا آن سره خود و زرین زره
ز گوهر فگنده گره بر گره

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر نکوکار » پادشاهی اردشیر نکوکار:

من این تخت را پایکار وی‌ام
همان از پدر یادگار وی‌ام

واژه پایکار برای نایب السلطنه

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را:

چاه سیصد باز                                                        

 
 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را:

 

ز گرما و کویر آگه نبودند
تو گفتی روز و شب در ره نبودند

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۷ - گذشته شدن علی تگین:

و مثال داد تا اشتران و اسبان رمک‌ را نزدیک‌تر گرگان آرند

 و کوتوال این وقت ختلغ‌ پدری‌ بود، مردی نرم گونه‌ ...
پسران علی تگین چغانیان غارت کردند و از راه دارزنگی‌ بترمذ آمدند و زان قلعتشان خنده آمده‌ بود  و علی تگینیان پنداشتند که بپالوده‌ خوردن آمده‌اند  و آگاه نبودند که آنجا شیرانند؛
علی تگینیان چند جنگ کردند  و در همه جنگها شکسته شده، بستوه آمدند .. از دشنامهای زشت که زنان سگزیان‌ میدادند

   
 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۴ - رسیدن امیر مسعود به آمل:

چون کمانی خماخم‌، و سخت رنج رسید لشکر را تا از آن پل بگذشت، و آب رود سخت بزرگ نه

 سخت نیکو شهری دیدم و مردم شادکام. و پس ازین بگویم که  چون شد و بدآموزان چه بازنمودند تا بهشت آمل دوزخی شد.

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۳ - گذشته شدن بوقی پاسبان:

انبرده=تل

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۲۰ - رای امیر در رفتن به نشابور:

کبوتر و آنچه رسم است از دارات‌ این شب بدست کردند .

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هشتم » بخش ۳۸ - فرستادن حاجب سباشی به خراسان:

و کدخیایی لشکروانهای لشکر

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸ - در مدح منوچهربن قابوس:

دو روز پیش روز بهمنجنه بود

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸ - در مدح منوچهربن قابوس:

اینها همه پارسی بیخته است

برآمد ز کوه ابر مازندران
چو مار شکنجی و ماز اندر آن
همی‌زاد این دختر بر سپید
پسر همچو فرتوت پنبه سران
جز این ابر و جز مادر زال زر
نزادند چونین پسر مادران
بسی خواهرانند بر راه رز
سیه موزگان و سمن چادران
بپوشیده در زیر چادر همه
ستبرق ز بالای سر تا به ران
ز زاغان بر نوژ گویی که هست
کلاه سیه بر سر خواهران
چنان کارگاه سمرقند گشت 
زمین از در بلخ تا خاوران 
در و بام و دیوار آن کارگاه 
چنان زنگیان کاغذگران 
مر این زنگیان را چه کار اوفتاد
که کاغذ گرانند و کاغذ خوران 
نخوردند کاغذ ازین بیشتر
نه کاغذ فروشان، نه کاغذ خران 
شود کاغذ تازه و تر، خشک 
چو خورشید لختی بتابد بر آن 
چه بهتر ز خرگاه و طارم کنون 
به خرگاه و طارم درون آذران 
فرو برده مستان سر از بیهشی 
برآورده آواز خنیاگران 
به جوش اندرون دیگ بهمنجنه 
به گوش اندرون بهمن و قیصران
یکی نامداری که با نام وی 
شدستند بینام نام‌آوران
کسی کو دهد از تن خویش داد
نبایدش رفتن بر داوران
در آمد ترا روز بهمنجنه 
به فیروزی این روز را بگذران 
ز رامشگران رامش دل بخواه 
که رامش بود نزد رامشگران 
بزی همچنین سالیان دراز
دنان و دمان و چمان و چران 
دو گوشت همیشه سوی گنجگاو
دو چشمت همیشه سوی دلبران

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۱۳ در پاسخ به پیام بهرامیان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

وگرنه بازبینی انچه نشاید دید

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۹:

گفت: خیز اکنون و ساز ره بسیچ
رفت باید، ای پسر، ممغز تو هیچ

 

۱
۳
۴
۵
۶
۷
۴۰
sunny dark_mode