گنجور

حاشیه‌ها

ادریس امینی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

صراحی : ظرف شراب

محمد رهنورد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

مصرع دوم بیت سوم:
طره را تاب مده تا نکنی بی تابم

محمد رهنورد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

مصرع دوم بیت سوم
طره را تاب مده تا نکنی در تابم

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۴:

غدر باید به عذر تغییر یابد

شیما در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

سلام دوستای خوبم. راجع به معشوق مذکر در ادبیات فارسی باید از قول استادمون بگم که بله در ادبیات فارسی معشوق مذکر رایج بوده و این مربوط به قرنهای قبل از 7 و 8 بوده و اکثرا معشوقهای مذکر غلامان وسپاهیان زیباروی ترک بودند وعشق محمود به ایاز غلام ترکش هم از این جمله است اما بعد از این دوره به کار بردن واژه پسر برای معشوق به صورت یک موتیو یا سنت ادبی در اومد وربطی به مذکر بودن معشوق نداره با توجه به اینکه وحشی از شاعران سبک واسوخت ومتعلق به قرن 10 هست بعید میدونم عشقش مذکر بوده باشه وبنا به پیروی از سنت ادبی واژه پسر را به کار برده با تشکر شیما دانشجوی رشته ادبیات فارسی

abbas در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

سرو چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او برگیر

نسیم در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

اشکو مهمون چشمای عاشقای زیادی کرده خدابیامرزتش

مجید در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:

سلطان ولد، این اندیشه را در معارف خود با چند تمثیل بیان کرده است. به اعتقاد او، در آدمی دو صفت زمینی و آسمانی هست، هر صفت که بر او غالب شود، او را بدان صفت خوانند. اگر از اصل پاکان باشد، در طلب پاکی خواهد رفت و اگر از خاکیان باشد، خاک را جوید. و طرفه آنکه، صفت هر کس را در ترازوی خواسته‌اش سنجند. وی برای تقویت گفتار خود، حکایتی تمثیلی آورده است ازین قرار:
گرگی و آهویی با هم جفت شدند و ازیشان بچه‌ای پیدا شد. از مفتی‌یی پرسیدند که این را گرگ گیریم یا آهو؟ نامش چه نهیم؟ فتوی داد: دسته گیاه و استخوانها پیش این بچه نهید، اگر میل به استخوان کند، گرگ است. و اگر میل بدان گیاه کند و خوردن آن، آهو باشد.
سپس می‌افزاید:
همچنان حق تعالی آن جهان و این جهان و آسمان را با زمین آمیخت و جفت کرد. ما که بچگان این دوییم، اگر میل به علم کنیم، آسمانی باشیم. و اگر میل به خواب خور و نعم و ملبوسات این جهانی کنیم، زمینی باشیم.
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جُستن آنی، آنی
..
رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
جویای هرچه هستی، می‌دان که عین آنی
(معارف سلطان ولد، ص 151 ـ 153)
عطار گوید:
اگر تو پرّ و بال دنیی و عقبی بیندازی
خطابت آید از پیشان که هرچ آن جُستی، آنی تو
(دیوان، ص 566)

جواد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶:

نیمه اول از بیت پنجم : "به" باید اضافه باشد.

جواد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۴:

نیمه دوم از بیت پنجم : بجای زر رز نوشته شده است.

فرزانه رضایی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:

آقا محمد کاظم واله اصفهانی غزلی به اقتفای این غزل سعدی سروده است و همچنین مصرع آخر این غزل را در شعر خود تضمین کرده است.
مطلع این غزل این بیت است
بهر کاری دلبری سر خوش به بازار آمدست
دوستان فکری که یارم بر سر کار آمدست
بیت تخلص این غزل:
شکوه از جورش مکن واله که سعدی گفته است
تا جهان بودست جور یار بر یار آمدست

حسین در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:

لطفاً توضیحی در مورد مفهوم شعر بیان کنید.

مهدی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

جناب طبا درست نوشته اند گوز به معنای گردوست.
یاد بیتی دیگر از سعدی افتادم که مثل همین بیت برای بیان امر غیر ممکن از مثال گنبد و گردو استفاده کرده:
پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است

زهرا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۶:

این هم یکی دیگه از اشعار فوق العاده زیبای مولانای عزیز. شعر بسیار لطیف و پرمغز ی ست. این شعرو من توی کار گروه شمس به نام "بر سماع تنبور" (البته اگه اسمشو اشتباه ننوشته باشم) شنیدم، با صدای زیبای علیرضا قربانی. وقتی این شعرو با موسیقی بسیار زیبای پورناظری میشنوی زیباییش هزار برابر میشه. حتما گوش بدین این کارو. در ضمن کار جدید هم هست . عاشق باشید ... یا حق ...

مریم در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱:

در بیت 5 مصرع 2 به نظر "بلی" اشتباه است و باید ولی باشد که مصرع بدین صورت میشود:
" نستانند ولی کشوری از پادشهی"

مهدی مقیسه در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

در بیت هشتم مصرع اول، کلمۀ "یرغو" باید از "قاآن" جدا شود به این صورت:
گر بی‌وفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
و در مصرع دوم نیز "سنگ" و "دل" دو کلمۀ مجزا نیست بلکه "سنگدل" است و باید پیوسته نوشته شود.

سینا یعقوبی المشیری در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:

بیت 6 این غزل بی نظیر سعدی مرا به یاد آن بیت از شیخ بهایی انداخت که با خود گفتم آن را در حاشیه بنویسم و آن این است:
طره ی پریشانش دیدم و به دل گفتم/این همه پریشانی بر سر پریشانی
شیخ بهایی میگوید علت تشویش خاطر من پریشانی زلف معشوقم است.
این مسئله البته برای حافظ دیگر گونه است .حافظ عزیز میگوید من با پریشانی زلف یار به آرامش میرسم و اینگونه مستانه میسراید:
از خلاف آمد عادت بطلب کام که من/کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

نگین شکروی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:

با درود و سپاس فراوان
مصرع اول از بیت دوم چنین باید باشد : می خورد صوفی غم فردا و ما " می " می خوریم.
همچنین برای حفظ وزن شعر در مصرع دوم از بیت سوم " سلامت جو " صحیح به نطر میرسد.

سپهر در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

در بیت: «گفتند یافت می نشود جسته ایم ما - گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست»
آنک در ست است یا آن که؟

محمدتقی اکبری در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

ضمن تشکر از ایحاد سایت به اطلاع می رساند
دکتر سروش ابیات را با ترتیب زیر در یک سخنرانی تخت عنوان شرح غرلی از حافظ به ادرس پیوند به وبگاه بیرونی
خوانده است البته برخی الفاظ هم متفاوت است
1 2 5 6 7 3 8 9 4 10 11

۱
۴۹۱۲
۴۹۱۳
۴۹۱۴
۴۹۱۵
۴۹۱۶
۵۲۶۳