جادوان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را
زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را
توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من
زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را
گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی
جان مانی سجده کردی صورت پرویز را
با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب
جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را
جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا
وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را
شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را
ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را
گر شب وصلت نماید مر شب معراج را
نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را
اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم
رطل میباید دمادم مست بیگه خیز را
آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا
در دهیدش آب انگور نشاطانگیز را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به تشریح چشمها و زلفهای معشوق میپردازد و از عشق و شیفتگی عمیق خود صحبت میکند. او به توبه و پرهیز میاندیشد اما نمیتواند از زیباییهای معشوق دور بماند. همچنین، شاعر به مقایسه لذت وصل و درد جدایی میپردازد و تاکید میکند که عشق و زیبایی معشوق جای توبه و پرهیز را در دل او گرفته است. در انتها، شاعر از ساقی میخواهد که عشق را در دل او شعلهور کند و نوشیدنی خوش طعمی به او بدهد تا از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: چشم سحرآمیز همیشه در خدمت خواهد بود و زنگیان (دستوپا بستهها) با سجده به زلف جانفزای او احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: من از کردههایم پشیمان شدهام و خودداری میکنم، اما نمیتوانم از زیبایی زلف دلربا و چشمهای جذاب او چشم بپوشم.
هوش مصنوعی: اگر لبهای شیرین آن معشوق بر لبهای شیرینت میبود، جانت را نیز فدای او میکردی و در برابر زیبایی پرویز (که نمادی از جذابیت و زیبایی است) سجده میکردی.
هوش مصنوعی: با آن موی زیبا و آن چشمان جذاب، عجیب است که در دل من جایی برای توبه و پرهیز باقی مانده است.
هوش مصنوعی: جان ما مایم، در حالیکه وجود ما از خاک تشکیل شده است. دل ما برای توست و این سر طناز با دقت و حساسیت، مانند تیغ تیزی است.
هوش مصنوعی: دوست داشتن تو برای من مانند نوشیدن شربت در بهار است که تازگی و شادابی میآورد، در حالی که دوری تو مانند ضربهای دردناک و تند است که همچون شمشیر ذوالفقار بر من فرود میآید.
هوش مصنوعی: اگر شب وصالت فرا برسد، شب معراج نیز خوب خواهد بود و روز هجرت مانند روز رستاخیز باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به افرادی دارد که ادعاهای بزرگی میکنند و بهشت را برای خود تضمین میدانند. اما به نتیجهگیری مهمی میپردازد؛ برای رسیدن به این مقام و لذتهای بهشتی، نیاز به تلاش و زحمت مداوم است. در واقع، افرادی که فقط به ادعا بسنده میکنند، در واقع دور از حقیقتاند و برای رسیدن به آرامش و شادی واقعی باید تلاش کنند و سعی کنند زودتر به اهدافشان برسند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب شادیبخش را برایم بیاور و آتش عشق سنایی را شعلهورتر کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را
زنده کن در می پرستی سنت پرویز را
مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را
در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را
ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را
[...]
ای پریشان کرده عمدا، زلف عنبربیز را
بر دل من دشنه داده غمزهٔ خونریز را
شد فروزان آتش سودایت اندر جان و دل
درفکن در جام بی رنگ، آب رنگ آمیز را
می پیاپی، بی محابا ده، میندیش از حریف
[...]
ای که نام اشنوده باشی خسرو پرویز را
رو سفر کن تا ببینی خسرو تبریز را
بی گمان عاشق شدی شیرین برو فرهاد وار
گر بدی از لطف و حسن آن مملکت پرویز را
آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او
[...]
چون پریشان میکند آن زلف عنبربیز را
در جهان میافکند آشوب و رستاخیز را
گر ز پیش چهره زیبا براندازد نقاب
ترسم آشوب رخش بر هم زند تبریز را
ور کند بازوی خود رنجه به خون چون منی
[...]
هر خسی قیمت نداند ناله شبخیز را
خسروی باید که داند قدر این شبدیز را
خامشی دریا و گفت و گو خس و خاشاک اوست
پاک کن از خار و خس این بحر گوهر خیز را
دفتر گل را به آب چشم خواهد پاک شست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.