گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

مرکب می شود راهور ، برای وسیله نقلیه که به تازگی وسیطه نقلیه هم برایش رایج شده است راهور در کنار خودرو زیبنده است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

برای حیله رودکی دلام را نیز بکار برده است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

عیال به فارسی یال است و گویا ریشه عیال عربی است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

برای بلا خود مولانا در دیگر جایگاه های مثنوی لغت جسک را به کار برده است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۵ - ترجیح نهادن شیر جهد و اکتساب را بر توکل و تسلیم:

با توکل زانوی اشتر ببند گویا أعرابی ای به نزد حضرت خاتم المرسلین می اید و می گوید شترم را به سپردگی خدا ( توکل ) یله کردم ، حضرت پاسخ داد می بایست زالنه می کردی ( بستن پای مرکب ) سپس سر می سپردی .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۲ - بیان توکل و ترک جهد گفتن نخچیران به شیر:

متوکل سرسپرده

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۲ - بیان توکل و ترک جهد گفتن نخچیران به شیر:

توکل می شود سپردگی و یا سرسپردگی

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود:

زلت به معنی خطا کردن درست وارون لیز است و می دانیم لغزش و به نوعی لیز خوردن به فارسی معنی خطا کردن است . مثلا لاتزل یعنی نلغز حالا جه لیز نخور چه اشتباه نکن . در نهج البلاغه در ان خطبه شناخته علی ابن ابی طالب ع به پسرش محمد می فرماید تزل الجبال و لا تزل یعنی کوهها بلغزند تو نلغز و اینجا بدرستی معنی لیز نخور را می دهد و نه اینکه اشتباه نکن . بهر سو به انگلیسی هم fall هم معنی افتادن می دهد و هم اشتباه کردن .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود:

چشم بندی بازیی است که در ان چشم خیره و ناکارا می شود مولانا هوشبند را هم به کار برده و این نازکی و ظرافت بی مرزی دارد .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود:

خواص به فارسی می شود ویژگان .

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۲:

نگشتم یک دم شاد از این دل

کورش در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۰:

سلام ودرودبرشما
مصرع آخر احساس میکنم باید یکی از دوحالت ذیل صحیح باشه:
باشی تو ورا بدان که او نیز تراست
ویا
باشی تو بر او بدان که او نیز تراست

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۹ - کژ ماندن دهان آن مرد کی نام محمّد را صلی‌الله علیه و سلّم بتسخر خواند:

دلو نیز به ریخت دول بوده است ولی برای خوش اوا تر شدن گردانده شده است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۹ - کژ ماندن دهان آن مرد کی نام محمّد را صلی‌الله علیه و سلّم بتسخر خواند:

دولاب همان چرخ چاه است که با چرخیدن جیر جیر می کند و صدایش مانند گریه به گوش مولانا می رسیده و نیز چکیدن و شارش اب از ان به ریزش اشک مانسته شده است دست اخر اینکه مولانا روییدن و سبز شدن را به این روهیدن و زاریدن در برابر پروردگار پیوسته می دیده است .

حامد مهدوی دوست در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - گل و شبنم:

آقای منصور محمدزاده موافقم. ممنون

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

درود بر شمس فرهمندم و درود بر هنزاء نیکدم .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:

من از واژگان بوی می برم ! این واژه هنزاء بوی شگفتی می دهد ، عربی نیست و پارسی نه تمام ، گویا باید برنامی ( لقب ) باشد که کسی به کسی داده باشد . من بوی می برم بیا و این امین کهترک را بشنو بیا در گوش بگیریم . درود بر خردمندی شما .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:

شمس من ایشان فرمودند دلم و من پلمه ( لوح در انندراج) دل را بزرگ می دارم . دل که بی گره باشد و صاف ، چه بسا نیکی ای ما را رسد .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست:

می گویند دوزخ را هفت در است و روان فرماینده ( نفس اماره) را نیز هفت افند ! نخست آز ، دودیگر دشمنی سه دیگر رشک ، چهارم خشم ، پنجم ورن یا شهوت ، شش خودبینی و هفتم کین توزی .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

هنزاء نیکو رای من چشمم به زیر پای تو بنویس که سالیانی است که برای دانه ای حکمت اسیمه سریم . به شگون می گیرم آمدنت را .درود و سد درود بر جان پاکت .

۱
۴۷۰۶
۴۷۰۷
۴۷۰۸
۴۷۰۹
۴۷۱۰
۵۴۲۳