گنجور

حاشیه‌ها

ف. فرشیم در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۲:

در سطر اول «شیادی گیسوان بافت، یعنی علوی‌ام...» "علوی‌ام" باید درست‌تر باشد؛ چه با نظایر آن در دنبالۀ حکایت هماهنگ است: "علوی ام"، "همی آیم" و "گفته‌ام".
در سطر چهارم، «شعرش را به دیوان انوری یافتند» باید درست‌تر باشد، چون حرف «به» خود به معنی «در» است و تکرار آن پیش از یافتند، بیهوده می‌نماید.
در سطر پنجم «... یک سخنت دیگر در خدمت بگویم...» "سخنت" باید درست‌تر باشد، یعنی که ترا سخنی دیگر در حضور بگویم.

ف. فرشیم در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۲:

امیر درست گفته است. آن ابیات جا افتاده‌اند.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

ارشک جان وانگهی دل ناگروا را نمی شود کاری کرد نشانی حیره چنان دقیق نوشته شده است که دور از داد می بینم نوشته من را نا راست خواندن ! منبع نوشته حیره از فرهنگ نامه ایرانیکا است . مانده نوشته ها هم همه افزون بر خردپذیری خانی درست و راست دارند .

S.F.H در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۵ - حکمت فرعونی:

نمود جامعه و حکومت امروزی ماست
دمش گرم و سرش خوش باد

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

ارسک جانم درود به شما البته اگر نوشته با خانی و منبع همراه شود برازنده تر می شود اما باور کن که کتابی که از حسن ابن هانی الأهوازی و نیز أعشا میمون و حیره و شاپور ساسانی و نیز حدیث حضرت ختمی مرتبت خوانده ام را اگر بنویسم خوب دیگر مقاله می شود ! حالا اگر به درستی هر کدام آنها خرده می گیری من خانی آن را اگر به بر داشته باشم برایتان باز بگویم . کهتر شما هستم .

ارسک در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

@امین کیخا
این فرمایشاتتون رو اگه کمی موثق کنید بهتر به دل و مغز میشینه. و اگر شیفت رو با دکمه ی ا نگه دارید به آ میرسید، در شرایط متعارف. خانا تر میشه نوشته ها، درستی رو کنار بگذارم

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود:

اما پله یعنی درجه به فارسی ، اما خود درجه فارسی است از درز است و درز و درگ مثل سوز و سوگ است ، اما مدرج و تدریج از روی درج و درز درست شده است ، لی پی به پهلوی یعنی درجه ، و نیز مرپل یعنی درجه که گزینش دکتر حیدری است و نو می باشد .

.M.FAHIM در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۸:

ممنون صفحه گنجور هستیم سلامت باشید
بیت صحیح چننین است
**
چه فقر وکو غنا عام است رحمت
ز خشک‌وتر مگو‌ یک چشمه‌جاری‌ست
سلامت باشید

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:

دیگر رساله امیر ابوعلی سینا حی ابن یقضان است که باز در یزدانشناخت است که سهروردی به آن نگاهی داشته است ، ابوعلی وزیر ادبور پزشک ، فرزان و بینشور بوده است و مولوی جایگاه این بزرگوار را ندانسته است .

.M.FAHIM در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴:

ممنون صفحهء گنجور هستیم که کلام بزرگان را به اختیار عزیزان گذاشته است
در این غزل مصرع یک بیت به بیت دیگر تایپ شده است که صحح آن این است
**
رخصت نظاره‌ای‌گر می‌دهد جانان مرا
شانهٔ زلف تحیر می‌شود مژگان مرا
**
تمام عزیز الی مقطع
**
گرشوم بیدل چوآتش فارغ ازدود جگر
می‌کشد خاکستر خود در ته دامان مرا
**
ممنون شما سلامت باشید

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:

بوسینا در این ابیات مولوی نشان خرد است و خرد جزوی و البته لغزشی اشکار که مولوی کرده این است که پورسینا را بینا به خرد هماد ( عقل کلی ) نمی بیند و این در حالیست که بوعلی فرزانه ای بینا و عارف بوده است . رساله الطیر برای استوار داشتن این داو و ادعا کافیست .

علیرضا رنجبر در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

با سلام بر خوانندگان گرامی شاعر در این غزل اشاره بر قضا وقدر نیز دارند خوب است به اصل مطالب نیز اشاره شود و تنها در خصوص معنی لغات اظهار نظر نگردد در ابیات پایانی به مواارد دیگر که به بیت اول نیز تاحدی مربوط است اشاره میکند درد و زخم خواجه شیراز ناشی از چیست

علیرضا رنجبر در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

سلام بر خوانندگان محترم به هر حال این غزل تا حد زیاد اشاره به فانی بودن زندگی انسان داردو لذتهای دنیوی را نیز اشاره می کند که برای انسان لازم است و اشاره دارد بر اینکه دنیا جاوندانه نیست و حتی حافظ مستقیم خود را خطابه می کند که از لذاید دنیوی نیز باید استفاده کرد و به خود نهیب میزند .

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

تقویم درسته دیگه لطفا شلوغ نکنید ضمنا ابیات حذف شده را هم اضافه کنید

کامران در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

سلام
برای سوالی که آقای شادان کیوان مطرح کرده در رابطه با این که در مصرع اول خواجه خود را از دولت عشق یار، چون سلیمان میبیند (که قاعدتا باید همراه باشد با آن همه جلال و فر و شکوه) اما در مصرع دوم این سلیمانی شدن را “جز باد بدست بودن” چیز دیگری معنا نمیکند. البته میدانیم که سلیمان بر باد هم حکم میرانده است و این مصرع اشاره ای باین مطلب دارد اما مفهوم باد بدست بودن، آنهم با تأکید “جز” ، چیز دیگری است که با شکوه سلیمانی منافات دارد. این تناقض بین تین دو مصرع را چگونه باید تأویل نمود؟
.
.
این بیت از حافظ من رو یاد این شعر مولانا انداخت
چون‌که مال و مُلک را از دل براند
زآن سلیمان خویش جز مسکین نخواند
کوزهْ سربسته اندر آب زفت
از دل پرباد، فوق آب رفت
باد درویش چو در باطن بود
بر سر آب جهان ساکن بود
گرچه جمله این جهان مُلک وی است
مُلک، در چشم دل او لاشی است
به نظر میرسه با توجه بیت دوم که میگه : چار تکبیر زدم بر هرچه که هست یعنی از همه چیز گذشتم و همه ی رنگ های تعلق را با وضو گرفتن در چشمه ی عشق پاک کردم دیگه چیزی در دستم ندارم جز باد
و در اینجا با توجه به سخن حضرت مولانا از دل پاک شده از همه چیز ، سالک مثل سلیمان شده و بر همه چیز سروری داره.
امیدوارم توضیح خوبی باشه و منظورم رو رسونده باشم

محمدرضا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۳:

سلام
اشارت به نقص نوع بشر در ادراک دارد.

زینب در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

من 10 سالمه و این بهترین شعر و بهترین حکایتی بود که تو عمرم خونده بودم. ممنونم

۱
۴۶۵۳
۴۶۵۴
۴۶۵۵
۴۶۵۶
۴۶۵۷
۵۴۲۶