درینگلشن دو روزت خندهکاریست
مبادا غرهگردی گل بهاریست
برافشان بر هوس دامانو بگذر
که در جیب نفس نقد نثاریست
هم از بست وگشاد چشم دریاب
که اجزای جهان لیل و نهاریست
ودیعتها ز سر باید اداکرد
به رهگر پاگذاری حقگزاریست
حریف پاکبازان وفا باش
که جز سر هرچه بازی بدقماریست
بهصد دست حمایت بایدت سوخت
چراغ زندگی یک سر چناریست
ز خاکستر امان میجوید آتش
چوهستیباکفنجوشد حصاریست
هنوزت دیده کم دارد سفیدی
زمان وصل یوسف انتظاریست
حذر، ای شمع از این محفلکه اینجا
بقدر سر بریدن سرشماریست
من و ما نسخهٔ تحقیق هستی
خطی داردکه آن لوح مزاریست
جهان مجنون سودای نقاب است
ازین غافل که لیلی بیعماریست
مباشید از خواص جاه غافل
بجنگید ای خروسآن، تاجداریست
وقار پیری ازگردون مجویید
که طفلی عاشق دامنسواریست
چه فقر وکو غنا عام است رحمت
ز خشکوتر مگوچشمهساریست
غبارت چون سحرگر اوجگیرد
فلکها پایمال خاکساریست
به هستیبیدلمفلسچهلافد
ز قلقل شیشهٔ بیباده عاریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ما را خرّمی و شاد خواریست
بد اندیشان ما را رنج و زاریست
درست آن شد که این گردش به کاریست
درین گردندگی هم اختیاریست
تو کآتش میپرستی روزگاریست
بسوزد آخرت وین طرفه کاریست
بهارِ تیر ماهی خوش بهاری ست
و لیکن عشق موقوفِ نگاری ست
حضورِ یارِ همدم در مه دی
اگر حاصل شود خوش نوبهاری ست
به واجب روزگارِ عمر دریاب
[...]
ز دورش هر یکی گردش به کاریست
به ریز هر یکی دیگر شماریست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.