مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
شاه بیت غزل
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود
همت عالی میخواهد تا به چشمه های معرفت پروردگار راه پیدا کنی
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
امین در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۶:
سلام
در دو بیت آخر قافیه درست نیامده
ممنون میشم پیگیری کنید.
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت ، سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرجاتِ الاخِرَةِ وَ اَشْرَفَ الْمَنازِلِ وَ اِنَّهُ ضَعیفُ الْعِبادَةِ؛ به درستی که بنده، در سایه خوش خلقی خود به درجات بزرگ و مقامات والایی در آخرت می رسد، با آنکه عبادتش ضعیف است».
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
عشق میورزم و امید که این فن شریف ، چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
عشق است که به فریاد می رسد
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ ، قرآن زبر بخوانی در چارده روایت
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش، که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود
در دل پاک و بی ریا بزرگترین اسم پروردگار راه پیدا می کند و مانند حضرت آدم و پیامبران از اسرار جهان هستی باخبر می گردد
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد ، دیو چو بیرون رود فرشته در آید
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ، ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
تا غبار دل کنار نرود صاف و پاک نمی گردد حجاب که کنار رود فیض الهی میسر می گردد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی ،غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است ، حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
در مقابل ریا بهترین کار ریا و بخشش است کسی که باده معرفت ننوشد مقصودی حاصل نخواهد شد ، این باده در عالم خاکی بدست نمی آید : آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست ، عالمی باید ساخت و زنو آدمی
مهدی بهلولی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست
این غزل معانی عرفانی بلندی دارد
بیت اول که به نقش ریا و عدم اخلاص در زندگی اشاره می کند و تفسیر آیه سوره کهف می باشد فمن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَه رَبِّهِ أَحَدا؛پس هرکس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش خدا شریک نسازد
:
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند
علی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
با سلام...
خود حافظ عزیز میفرماید:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم....
واقعا نمی دانم اینهمه تلاش مذبوحانه برای غیر مذهبی جلوه دادن حافظ و اشعارش برای چیست؟!!!
آفتاب آمد دلیل آفتاب...
شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من
اگر نه لاغرم ورگرنه شکار غضنفرم
حتی داستان "لنا" از دید ژرف حافظ پنهان نمانده آنجا که فرمود:
قد همه دلبران عالم پیش الف قدش چو نون باد
اونهایی هم که نمی دانند تحقیق کنند و قضاوت کنند....
سید یعقوب در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:
بهتر از این نمیشه گفت
کمال در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:
باسلام وروزبخیر
فالی دررابطه بامدح این غزل:
ای صاحب فال،ازشمادرخواست می شودبه
آنچه می اندیشیدوفال آن راگرفته ایدبادقت،،
آن راموردبررسی قراردهید،بسیاری ازچیزهادر
موردزندگی مارامردم نمی دانند،چه بسا!مردم،،
ماراخیلی بهترودرست ترازآنچه هستیم ،،،،،،،،،،،
می شناسند،اگرخوب هستیم که خداراشکر،،،،،
واگرنیستیم روشمان راتغییردهیم چراکه خدا
شاهدوناظراعمال ماست.
بدرود
امین در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
استاد شهرام ناظری این شعر رو در قالب تصنیفی بسیار زیبا خوانده اند. پیشنهاد میکنم گوش بدین
نازنین در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
قلبم تیر کشید و گلوم سوخت وقتی این غزلو خوندم....درود بر سعدی گرامی.
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
میکاییل ساحلی گرامی،
گمان کنم منظور شما از وزن، که بر مبنا اوزان عَروض است، شاید ردیف و آهنگ باشد؟
به هر حال تا آنجا که سواد من قد می دهد، نه در هیچکدام مشکل ندارند.
۷ در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
گر صبر بسیار نماید پدر پیر فلک
هرگزش مادر گیتی چو تو فرزند نزاید
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:
مجید گرامی،
گمان نکنم،
بسیاری از باورهای مسیحیت توسط تنی چند از امپراطورهای رُم و بیزانس و کشیشان کلیساهای رُم و روم در مجالس شور (Councils) که در طول چند سده برگزار شد پایه ریزی شده و مکتبی گشتند، و اینان با باورهای مسیحیان نخستین بسیار متفاوت است. همانطور که بسیاری از باورهای شیعی پس از صفویه ساخته و پرداخته شدند.
از جمله این باورها که مسیح پسر خداوند و تنها پسر اوست (و یا خود خدا و از جنس خداست در کنسول نیسیه) و گناه کبیره یا گناه اول انسان که ارکان باوری مسیحیت امروزی باشند، در مجلس نیقیه یا نیسیه (Council of Nicea) توسط امپراطور کنستانتین اول و جمعی از کشیشان در 325 پس از میلاد خلق شد و پیشتر از آن مسیحیان چنین باورهایی نداشتند و مسیح را پسر و تنها پسر خدا و یا خود خدا نمی دانستند که آمده تا تمامی گناهان نوع بشر را از آن خود کند. نزدیک به سیصد و پنجاه سال بعد به سال 680 میلادی در شورایی دیگر در قسطنطنیه اینبار مسیح از خود خدا به پسر خدا تنزل کرد که هم از نوع بشر و هم از جنس خدا شد.
--باری، مسیحیت برخی از باورهایش را از باورهای ایرانی و بخصوص مهر پرستی (Mithraism) گرفته و سربازان رومی که در ایران بزرگ و بخشی از ترکیه کنونی در نبرد با ایرانیان بودند این باورها را به رُم برده و سپس در سراسر اروپا فراگیر کردند، چنانچه برخی از محققین بر این باور بوده که اگر مسیحیت در رُم فراگیر نمی شد این کیش مهر می بود که جای آنرا می گرفت، خوب بسیاری از مسیحیان با این نظر مخالفند.
روایت خود مسیحیت از آمدن سه مُغ به اورشلیم از مشرق (پرشیا یا ایران بزرگ) هنگام میلاد مسیح و برخی دیگر از نکات نمایانگر این است، از جمله روز تولد مسیح که نزدیک به میلاد مهر باشد در ماه دسامبر، و نه آنگونه که کلیساهای شرق میلاد او را در ماه ژانویه می دانستند، باور به ناجی که از باور زرتشتی به سوشیانت و احتمالاً پس از رخنه در دین یهود گرفته شده، باور شدید و حدید به بهشت و جهنم باز بر گرفته از باورهای زرتشتی و به احتمالی رسوخ کرده در دین یهود.
***به هرحال این گفته حافظ:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید-- دگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
خط بطلانی است بر این باورِ کلیسا که این تنها و تنها عیسی پسر خدا (و یاعیسی خود خدا و از جنس خدا) بوده که دارای چنین قدرتی است، و در اینجا حافظ اینرا بنا بر مدد روح القدس در توان دگران نیز بیند که این باور کاملاً خلاف باور مسیحیت باشد، و رَد بیانات شما.
-----
***اتفاقاً اگر هم توان چنین رابطه ای را با حافظ برقرار کرد، همان که گروهی گویند او بر باور مهرپرستی بوده نزدیکتر می نماید تا مسیحیت، که آن نیز مورد شک و به مردودیت نزدیکتر است.
--مهر پرستی به احتمالی در دوران داریوش یکم که کیش زرتشتی را گستره می داد و پس از آن مورد هجمه و حمله قرار گرفته و مجبور به اختفا گردیده، و دیگر تا زمان حافظ یعنی حدوداً دو هزاره بعد از آن دیگر آنگونه که پیشتر بوده وجود نداشته و تغییر شکل و ماهیت داده. به همین دلیل نیز نمی توانیم معابد مهر را در ایران پیدا کنیم چراکه هخامنشیان و ساسانیان پس از آنان چنین چیزی را اجازه نمی دادند، در صورتی که در اروپا صدها معبد مهر از دل خاک بیرون کشیده شده اند.
پس از آمدن اعراب به ایران گونه هایی از این باور را می توان میان فتایان وقلندران و درویشان مشاهده کرد که می باید پیشتر میان اجداد اینان مخفیانه حفظ شده باشند، ولی خوب شامل تغییرات و تحولاتی است که از دو هزار سال زمان می شود انتظار داشت. این باور زمان خواجه دیگر آن دین ماقبل هخامنشی نیست و بسیاری از ماهیت پیشین خود را از دست داده، و در عوض بسیاری از باورهای دیگر مانند زرتشتی و شاید هم مانوی و غیره در آن نفوذ کرده.
--به هر حال این گفتار که "میخانه" یا به عبارتی خرابات همان کلیسا، و "می" نیز اشاره به خون عیسی مسیح باشد خلاف واقع و بسیار دور از حقیقت است، همانگونه که این خوابها که دوستان مدام عرضه می کنند و در آنها حضرت علی دائماً به خواب خواجه آمده و او را ترغیب به سرودن این غزل و آن غزل کرده و یا آنکه خواجه بی سواد بوده و بعد از چهل روز عبادت ناگهان سوادی پیدا کرده اینچنین، نیز کاملاً خلاف واقع و ساخته و پرداخته بیش نیستند.
پیروز و کامروا باشید
میکاییل ساحلی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
با تشکر از بابک، سوال دیگر بنده این است که احیانا این دو مصرع اشکال وزنی ندارند؟
یک نفر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۴ - حکایت زاهد و مزد طاعت:
سلام
ببخشید آقا معنی ((استنم)) در بیت هفتم چیه؟؟؟
امین در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۶: