یزدانپناه عسکری 🌐
کتابدار بازنشسته
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹:
دلْ نورِ جهان باشد جانْ در لَمَعان باشد
این رَقص کُنان باشد آن دستْ زَنان آید
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۶ - رفتن پسران سلطان به حکم آنک الانسان حریص علی ما منع ما بندگی خویش نمودیم ولیکن خوی بد تو بنده ندانست خریدن به سوی آن قلعهٔ ممنوع عنه آن همه وصیتها و اندرزهای پدر را زیر پا نهادند تا در چاه بلا افتادند و میگفتند ایشان را نفوس لوامه الم یاتکم نذیر ایشان میگفتند گریان و پشیمان لوکنا نسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر:
کتمان و پیدا بودن یک چیز از نظر است، پس کتم عدم از نظر است و مولانا یکبار در مثنوی و هفت مرتبه در دیوان شمس بهطور مستقیم به آن اشاره کرده است.
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:
سیمیا: لفظی است مأخوذ از عبری مرکب از (شم) یعنی اسم و (یه) یعنی اللَّه و اصطلاحاً، اطلاق میشود بر علمی که انسان به سبب آن متمکن میشود بر اظهار آنچه مخالف عادت است و ایجاد صور خیالی./بدیعالزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف (فروزانفر)، 3جلد، انتشارات زوار - تهران، چاپ: اول، 1367. ج1 صفحه 225
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۵۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۱ - ابیات پراکنده از رباعیات:
چون نیست شدی هست ببودی صنما - چون خاک شدی پاک شدی لاجرما
صفات بشریت و شاکلَه (شکل انسانی- نیرویی بیشکل - human form) و عذاب دنیوی، محصول (قُلُوبٍ أَقْفالُها) همانندی در ترکیب در یک موضع ادراک و درک جانبی (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ – الإسراء 83) شامل مجموعهای از احساسها و استنباطها و خواستهها و پیشفرضها و نیازها و القاء خودمهم بینی است. تا نیست نگردد از صفات بشریت، هست نگردد و دید واضح نیابد.
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبیلاً (الإسراء : 84) هر کس بر طبق روش و خلقوخوی خود عمل می کند. وَ آخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْواجٌ (ص : 58)
ابوالحسن خرقانی در حقّ شیخ ما گفته است: اینجا بشریت نماندی، اینجا نفس نماندی، اینجا همه حقّی و همه حقّی!
[در خرقه تو، تو نیستی و حق است و بشریت نیست و حق است، تو فنا شدهای، انسان نیست بلکه ابر انسان است (16:311)، انسان مسخر شده توسط «نفس پروازگر» نیست (12:21.266) بلکه انسانی است که به تمامیت نفس رسیده (6:291 و4:11.81.261) و "شکل انسانی" خود را ازدستداده (5:153) و بی شکل است و تنها لولهای تهی است که بیکرانگی و قصد را منعکس میکند. لیس فی جبتی سوی اللّه]
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۳۲ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۴ - حکایت سؤال و جواب ذوالنون با آن عاشق مفتون:
حفظ و مراقبت و هیمنه ساحت قرب، امتحانی هولناک است. الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِن / حشر 23 - don Juan Matus می گوید: بدست آوردن یک چیز به معنی داشتن آن چیز [اشراق] برای همیشه نیست زیرا برای حفظ آن به مبارزه ای دائمی نیازمندیم. مرحوم رجبعلی خیاط ، تداومش را در حالت اشراق بارها از دست داد و به گریه افتاد که با (طین) که منعکس کننده قصد درونی اش بود آن حالت را مجدداَ بدست آورد.
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۴:
خود بینی (انگلیسی: Vanity)، و غرور هسته اصلی روابط متقابل انسانها است.
خود بینی
خود بینی و پر مدعاییها، هسته اصلی روابط متقابل انسانها است. 1
غربت
خود بینی بود که نخستین بار انسان را از روح، «روح کلی the Universal Spirit»، «فیض الهی Divine grace» فضل الهی جدا کرد.
آینه نماد خود بینی
در داستانهای اساطیری آمده روزگاری انسان میتوانست از میان آینه آمد و شد کند. اما در ترفندی جادویی محبوس آینهٔ خود شد.
و همچون یک رؤیا وظیفهٔ پر ملال تکرار اعمال «خود» را به عهده گرفت. 2
غرق تصویر خویش
خود بزرگ بینی به منزله نیروی تولید شده در اثر تصویر خویش است. انسانی که غرق در تصویر خویش، باشد. از آنجا که امیدی ندارد زمانی بتواند به سر منشأ چیزها باز گردد، در وجود خویشتن در طلب تسلی و آرامش است. و با این کار قصد دارد تصویر خود را جاودان سازد.
جدایی از فیض الهی
هیچ امیدی نیست که انسان غرق در تصویر خویش، به سر منشأ چیزها بازگردد، تعقل قلب انسان را از خود بینی و همراه ملازمش یعنی خود بزرگ بینی دور میکند.
لایه زیرین نقاب خود بزرگ بینی، ترحم و دلسوزی به حال خود است که تغییر شکل داده. 3
بزرگان معرفتی دو برخورد داشتهاند:
الف: شفقت با عامه.
ب: در طلب معرفت عدم دلسوزی به حال خود. 4
منابع
↑ (1) The Eagle"s Gift، Simon and Schuster, 1981
↑ (2) خورخه لوئیس بورخس ترجمه احمد اخوت، کتاب موجودات خیالی، تهران ماه ریز ۱۳۸۰ ص ۶۴
↑Carlos Castaneda، The Power of Silence، Simon and Schuster, (3) 1991
↑ (4) یزدانپناه عسکری (۱۴۰۰)، داستانهای بیکرانگی (شرح حکایتهای اسرارالتوحید)، سرانه، ص. ۶۲
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۴: