گنجور

حاشیه‌ها

حسین جباری در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲ - شمشیر قلم:

.... عزیز
در تعجبم از نظرتون مبنی بر جایگاه بهتر داشتن استاد شهریار در صورت فقط ترکی سرودن! اون هم ذیل این غزل زیبا، حیف نیست لذت خوندن این غزل رو کم میکنید....؟

امین در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:

این غزل بسیار بسیار زیبا را استاد محمد رضا شجریان آنچنان دلربا در آلبوم قاصدک خوانده اند که هزاران بار اگر بشنوی باز گوش جانت تشنه ی تشنه تر میشود.

.. در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:

تو دشمن جان دوستانی
با تو چه کنند دوستداران..

bahram در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

در بیت پنجم قطعا کلمه عطف صحیح است - به نظر من حضرت حافظ اشاره به عطر تن و بدن یار دارد و می فرمایید اگرچه تن و بدن معشوقه با دامنی پر چین پوشیده شده است ولی وقت عبور او - عطر دل انگیز وی بایست از این چین و شکن دامن عبور کند و خاک زیر پایش به مشک ختن مبدل شود . پس عطر تن و بدن یار مورد نظر است نه عطر دامن

مهتاب در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:

@ بهنام
در تایید صحبت آقای بهنام. واقعا کی میخوایم از این توهمات تفسیری شعرهای فارسی بیرون بیایم. واضح تر از این دیگه نمیشه گفت بعد باز عده ی بسیاری میان و تفسیرهای ماورایی به اشعار حافظ نسبت میدن. کمی آگاهی کمی خواندن کمی تفکر کافیه تا به خودمون بیایم و دست از این ارتباط دادن همه چیز با دین بکشیم شاید راه رستگاری بجوییم!

محمد در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

سلام.نکته ای که اینجا وجود داره و من از آن لذت میبرم اینه که همه دوستان کم و بیش یک شبه سنایی در وجود خودشون حس میکنن.و شاید دلیل آن وحدت وجود باشد

کرمانشاهی در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:

از روی حقیقتی نه از روی مجاز
ما لعبتگانیم و فلک لعبت باز
بازیچه کنیم همی بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک یک باز

امین کیخا در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۲:

خوی در دری باید با خوید به معنای آبدار و نارس ( در کشت و میوه ها ) و hydre لاتین به معنای آب و sevida سانسکریت و xyvida در اوستا و sweat ( عرق) انگلیسی همریشه باشد .

علی در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

سلام . در این مصرع که نوشته : این توانم که بیارم به محلت به گدایی .
آیا وجود دو کلمه « به » بلافاصله درسته ؟ به نظرم می آید اشتباه تایپی در این مصرع وجود دارد و در نسخه اصلی این مصرع به این شکل است :
این توانم که بیارم سر کویت به گدایی !

امین کیخا در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۶ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۵:

روشیدن به معنای حذف کردن که برابر delete قرار داده شده است در فرهنگ اخترفیزیک دکتر ملایری با همین استدلال ساخته شده است . روش کردن ( roush kerden ) در لری بامعنای این را به آن در کردن باید از همین لغت و با همین استدلال ساخته شده باشد .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۷:

البته مانستگی کیسه ی بیضه ی غر یا دچار باد فتق با یک زنگوله شباهتش در این است که در هر دو مورد هم زنگوله و هم کیسه ی بیضه ی غر گرداگرد هر دو بزرگ است و در هر دو یک دانه ی کوچک آویخته است یعنی تکه فلز بسیار کوچک در زنگوله که به جام زنگوله و درای میخورد را با یک بیضه ی بسیار کوچک که در یک کیسه ی بزرگ بیضه( بخاطر غر شدن ) آویخته است شبیه دانسته است . درباره ی شباهت کابیله و بیضه از نظر ایشان هم به نظرم شباهت روشنی هست ولی از گفتنش میگذرم . علامه درباره ی کابیله گفته که هیچ شباهتی به بیضه ندارد .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۷:

استاد رودکی یکبار خایه را به کابیله یا هاون آسیا شبیه کرده در شعرهای قبل ( سه روز دنبال وجه شبه و مانشش گشتم ) اینجا هم که خایه را به زنگ درای شبیه دانسته اگر اشتباه نکنم دارد defamiliarization یا آشنایی زدایی میکند و گرنه این تشبیه ها به هیج وجه به خایه نمی مانند !از خایه لغت خاویار به معنای خایه دار را داریم و آن ماهیی ای تخمگذار است که تخم فراوان دارد و هاگ که تخم قارچ است از خاگ و خایه است . رویهمرفته هم خاویار و هم هاگ به بهترین شکل واژه ی خایه را نهان کرده اند بگونه ای که هیچ در آن دیده نمیشوند ولی هستند .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۳:

اندمه اینجا ناستالژیا است .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۵:

به نظرم این لغت هوازی به معنای ناگهان بااصطلاح یک هو ! به معنای ناگهان همریشه است . بهر سو این هو در هر دو یکی است .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۲۱ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۶:

کربشه همان کرپسه و کلپاسه است که مارمولک صحرایی است به نظرم مول در مارمولک معنای نرم میدهد . مارمولک شاید مارنرم معنا بدهد . ( مول و نول هر دو در لری و بخشهایی از مازندران به معنای نرم هستند ، نرم و نیلیک ، نرم و نرم معنا میدهد . کلبچه که در خوزستان بکار میرود که به بستن اسیر گفته میشود باید از کربشه ی عربی باشد که بستن دست ستوران بوده است و فارسی نیست .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶۲:

این لغت غشاک به معنای بوی گند باید با غساق که در قران به معنای خوراکی جهنمی بدبو است همریشه باشد . چون غوشا به معنای سرگین است شاید غشاک از فارسی در عربی رفته باشد. .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۶ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶۰:

ریم و ستیم با هم یعنی چرک و خون اینجا ستیم باید خون گیر افتاده در بافت باشد در این صورت ستیم همان hematoma در انگلیسی است . در لری خون را در بخشهای از کوهستانهای پیرامون مسجد سلیمان هین میگوییم . هیم ، هین ، hema یکی هستند.

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۳:

شاید خنور از خانور باشد و به معنای همه ی اثاث خانه هم معما بدهد لوازم خانگی را رویهمرفته بشود خنور یا خانور خواند . اگر چه همه جا با معنای ظرف و آوند خانه آمده است .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۵:

لوش و لای و لرد هر سه یک بخش PiE دارند که در زبانهای هندی اروپایی هست و لغت delete از دو‌بخش de + lete تشکیل شده و آشکارا بخش دوم لغت با این سه لغت فارسی همریشه است .

امین کیخا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۷:

زغند اگر چه به فغند به نظر نمیاید یک واژه باشند اما یک معنا میدهند .

۱
۲۲۴۳
۲۲۴۴
۲۲۴۵
۲۲۴۶
۲۲۴۷
۵۵۲۱