نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گرچه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی
شرمسار توام ای دیده ازین گریه خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی
ای اجل گر سر آن زلف درازم به کف افتد
وعده هم گر به قیامت بنهی دیر نکردی
وای از دست تو ای شیوه عاشق کش جانان
که تو فرمان قضا بودی و تغییر نکردی
مشکل از گیر تو جان در برم ای ناصح عاقل
که تو در حلقه زنجیر جنون گیر نکردی
عشق همدست به تقدیر شد و کار مرا ساخت
برو ای عقل که کاری تو به تدبیر نکردی
خوشتر از نقش نگارین من ای کلک تصور
الحق انصاف توان داد که تصویر نکردی
چه غروریست در این سلطنت ای یوسف مصری
که دگر پرسش حال پدر پیر نکردی
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساس درد و رنج ناشی از عشق و جدایی میپردازد. او از نالههای دلbroken خود شکایت میکند و نارضایتیاش را از بیتوجهی معشوق ابراز میکند. شاعر به توصیف نگاه نگران و گریههایش بر روی چهره معشوق میپردازد و از دست سرنوشت و تقدیر گلایه میکند که تغییر ناپذیر است. او عشق را همدست تقدیر دانسته و عقل را به خاطر ناتوانی در تدبیر و فکری عاقلانه سرزنش میکند. در قسمتهای دیگر، شاعر با اشاره به قدرت و تسلط معشوق، او را به یوسف مصری تشبیه میکند و از غفلتش نسبت به حال پدرش ابراز تأسف میکند. در پایان، شاعر توصیف میکند که معشوق با قلم خود در دنیا قدرتی بینظیر دارد و هیچ دلی را بدون تسخیر باقی نگذاشته است.
هوش مصنوعی: از تو شکایت میکنم ای نالهای که هیچ اثر نداشتی، هرچند او قلبش را از سنگی که تو داشتی جدا کرد، تو هیچ تقصیری نداشتی.
هوش مصنوعی: ای چشم، از این اشکهای خونین شرمندهام که به خاطر تو کور شدم و نتوانستم به زیبایی او خوب نگاه کنم.
هوش مصنوعی: ای مرگ، اگر روزی بند زلفی که به آن دل بستهام در دستانم بیفتد، حتی اگر وعدهات را به قیامت بگذارم، تو هرگز تأخیر نکردی.
هوش مصنوعی: آه از تو ای معشوقی که روشهای کشندهات باعث ستم به عاشقان میشود. تو سرنوشت و قضا را به دست داری و هیچ تغییری در آن نمیدهی.
هوش مصنوعی: منده جان را در آغوش تو با مشکل رو به رو هستم، ای مشاور خردمند! زیرا تو هرگز در قید و بند جنون گرفتار نشدهای.
هوش مصنوعی: عشق با سرنوشت همراه شد و زندگیام را سامان داد. برو ای عقل و تدبیر، که هیچ کمکی به من نکردی.
هوش مصنوعی: زیبایی تصویر من براساس قدرت خلاقیت تو، ای قلم خیال، باعث میشود که نتوانی به درستی من را منتقل کنی.
هوش مصنوعی: ای یوسف مصری، چه افتخاری در این سلطنت داری، اما چرا دیگر حال پدر پیر را نپرسیدی؟
هوش مصنوعی: شهریار، تو با قدرت کلام و قلم خود در تمام جهان، قلبی را پیدا نکردی که نتوانسته باشی به دست بیاوری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر سمن تا خطی از غالیه تحریر نکردی
آیت حسن و صباحت همه تفسیر نکردی
کور شد ای مه کنعان زغمت دیده یعقوب
رحمی ای تازه جوان بر پدر پیر نکردی
قاصدا نام مرا بردی و غمگین شده یارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.