دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم
هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم
چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
میتپد دل در برم میسوزدم جان چون کنم
عالمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطرهای خون است دل، در زیر طوفان چون کنم
در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند براین ره به پایان چون کنم
چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم
در بن هر موی صد بت بیش میبینم عیان
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم
چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش ازین عطار را از خود پریشان چون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری بیانگر حالتی عمیق از درد و تنهایی است. شاعر از ناتوانی خود در درمان دردش صحبت میکند و احساس میکند که در وضعیتی ناامیدکننده و گیجکننده قرار دارد. او عشق خود را در حالتی آشکار و پنهان میبیند و به بیفایده بودن تلاشها برای یافتن آرامش و درمان اشاره میکند. تنهایی و افسردگی او موجب شده است که در میان محنتهای زندگی، احساس بیهدفی کند و در جستجوی ایمان و معنا باشد. در نهایت، عطار درگیر احساساتی متناقض است و خود را در موقعیتی بین ایمان و کفر و سردرگمی میبیند.
هوش مصنوعی: دل و جانم از دستم رفتند و حالا نمیدانم بدون آن دو چگونه باید با عشق خود زندگی کنم. عشق من به طور آشکار به وجود آمده، اما من در پنهان چه کنم؟
هوش مصنوعی: هر کسی میگوید که باید درمانی برای درد پیدا کنم، اما من همواره به درد خود مشغولم و نمیدانم چه کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که صدای خروشم را بشنود، هر کسی که از حال باخبر نیست، میگوید ساکت باش. در دل من تپش ایجاد میشود و جانم در آتش میسوزد. حالا باید چه کار کنم؟
هوش مصنوعی: در دستان من جهانی وجود دارد، اما من مانند مویی در آن هستم. دل من مانند قطرهای خون است و در زیر طوفان، نمیدانم چگونه باید رفتار کنم.
هوش مصنوعی: در فصل گرما، جانم خسته و تنم داغ و بیمار است و در این شرایط نمیدانم چگونه باید به پایان راه برسم.
هوش مصنوعی: من توانایی و شایستگی ای ندارم که به مقام و مرتبهای برسم، در این صورت چطور باید خود را به جستجوی اهداف بلندتر برسانم و به سمت آنها حرکت کنم؟
هوش مصنوعی: در دل هر رشته موی تو، صد معشوقه و زیبایی را میبینم که به وضوح نمایان هستند، اما در این میان، با وجود این همه زیبایی، چگونه میتوانم به ایمان و قطعیت در عشق خود دست یابم؟
هوش مصنوعی: من نه نشانهای از ایمان دارم و نه از کفرم رونقی وجود دارد. در این بین، من ماندهام و حیران، نمیدانم چه کار کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که از وجودم هیچ جمعی شکل نگرفته و هیچ چیزی در من نیست، چگونه میتوانم عطار را از خودم ناامید و پریشان کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
درد ما را با غمت چون نیست درمان چون کنم
وین سر سرگشته ام را نیست سامان چون کنم
دل ضعیفست ای مسلمانان به فریادم رسید
چون ندارد طاقت آن بار هجران چون کنم
در امید صبح دیدارش به جان آمد دلم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.